فیلم افسانه اوچی فیلمی ماجراجویانه و فانتزی برای کودکان، ساخته‌ی اشعیا ساکسون، مملو از احساساتی چون دلتنگی، سرکشی و حضور موجودات جادویی است. فیلم‌برداری اثر اگرچه بی‌نقص نیست، اما موجود افسانه‌ای دوست‌داشتنی آن، بچه اچی، با استفاده از عروسک‌گردانی ماهرانه و پرجزئیات، به بهترین شکل ممکن جان گرفته است. تماشاگران به سرعت مجذوب این موجود می‌شوند و ورودش به داستان، ماجراهای یوری (هلنا زنگل) را رقم می‌زند. یوری، دختر نوجوانی که پدرش ماکسیم (ویلم دفو) به شکار اچی مشغول است، برای بازگرداندن بچه اچی به خانواده‌اش، او را ترک می‌کند و در این راه، رازهایی از گذشته‌ی خود را نیز کشف می‌کند.
چرا فیلم افسانه اوچی
در جزیره دورافتاده کارپاتیا، مردی به نام ماکسیم، زخمی از فقدان همسر، گروهی از پسران جوان را برای انتقام از موجودات افسانه‌ای اوچی، که آنها را مسئول این فاجعه می‌داند، استخدام می‌کند. در این میان، یوری، دختر ماکسیم، با کشف بچه‌ای از این موجودات، با دوراهی اخلاقی پیچیده‌ای روبرو می‌شود. او باید بین وفاداری به پدرش و نجات این موجود بی‌گناه، یکی را انتخاب کند.
در فیلمسازی جرقه‌ای از شیطنت به چشم می‌خورد، از همان نوعی که اغلب در فیلم‌ها و نمایش‌های الهام‌گرفته از E.T. و Amblin که ولفهارد معمولاً در آنها بازی می‌کند، مانند Stranger Things، IT و غیره، وجود ندارد. کارگردان فیلم افسانه اوچی، ساکسون، به جای تقلید صرف از این تأثیرات، روحیه تخیلی و خلاقانه آنها را القا می‌کند. او تسلط خود را بر تصاویر خیره‌کننده و фантаزی که از موزیک ویدیوهایش با هنرمندانی مانند بیورک و گریزلی بیر می‌شناسیم، نشان می‌دهد. حرکات زنده و دوست‌داشتنی بچه اوچی، که کنجکاوی و تردیدش بسیار دلنشین و واقعی به نظر می‌رسد، نیز قابل توجه است.
حتما بخوانید : فیلم پیوند خورده
اگرچه The Legend of Ochi اغلب در ایجاد دیدگاه بالا به پایین (به معنای واقعی کلمه و مجازی) از کارپاتیا، به ویژه در سکانس‌های اکشن، با مشکل مواجه می‌شود، اما ساکسون با مه غلیظ و بافت بصری جذاب از طریق استفاده از مینیاتورها، به محیط شخصیت می‌بخشد. تقریباً شبیه به سرزمین میانه است، اما در مقیاسی بسیار کودکانه. این با صمیمیت و تضاد بصری چشمگیر که کارگردان از بازی‌های سنجیده دافو و زنگل، و همچنین امیلی واتسون، که نقش داشا، زاهدی دانشمند را که یوری در جستجوی خود با او روبرو می‌شود، بازی می‌کند، مطابقت دارد.
فیلم افسانه اوچی با الهام از آثار اسپیلبرگ، داستانی از خانواده‌ای از هم پاشیده و دورافتاده را روایت می‌کند. فیلمنامه با دیالوگ‌های ساده اما پرمعنا، عمق احساسات شخصیت‌ها را به تصویر می‌کشد. بازی یوری، با بازی هلنا زنگل، سرشار از کنایه و دلخوری است. او با گفتن کلمه “احمقانه” درباره علایق پدرش، کینه‌های خاموش خود را به نمایش می‌گذارد. ویلم دفو در نقش ماکسیم، مردی خوب اما رنج‌دیده را به تصویر می‌کشد که درد و خیانت شخصی، وجودش را فراگرفته است. ماکسیم حتی در صحنه‌ای لباس مضحک شوالیه بر تن می‌کند و در حالی که حقیقت اوچی برملا می‌شود، به شکلی دون کیشوتی با آسیاب‌های بادی می‌جنگد.
ظرافت خاص برای صدا
فیلم افسانه اوچی با ظرافت خاصی به صدا می پردازد و ناله های اوچی را به عنوان یک زبان خاص (که یوری کم کم آن را یاد می گیرد) تعریف می کند. اگرچه میکس صدا نمی تواند به طور کامل انتظارات یک آهنگ بزرگ و مرموز از اوچی را برآورده کند (شخصیت ها آن را جادویی می نامند، اما وقتی بالاخره آن را می شنویم، کمی تیز و ناخوشایند است)، خود ایده زبانی که ریشه در هماهنگی احساسی دارد، به یک نیروی محرکه اصلی برای موضوع فیلم افسانه اوچی تبدیل می شود. این هدفی است که شخصیت های انسانی مجبور به تلاش برای رسیدن به آن هستند.
بازیگران اصلی ساکسون – از جمله بچه دوست داشتنی اوچی – همگی بسیار همدل هستند و به خلق یک داستان خانوادگی نمادین اما به راحتی قابل درک برای مخاطبان جوان “افسانه اوچی” کمک می کنند. حتی پترو، تنها پسر از خانواده ای که ماکسیم آن را به فرزندی پذیرفته، که برای لحظه ای مورد توجه قرار می گیرد، در نهایت طرز فکر خشن خود را تغییر می دهد.
فیلم افسانه اوچی فیلمی برای کودکان است که یادآور فیلم های ماجراجویی کلاسیک این ژانر است، اما با رویکردی مدرن و با استفاده از تکنیک های جدید فیلم سازی ساخته شده. فیلم افسانه اوچی مضامین زیست محیطی معاصر را در خود جای داده و عناصری از فرهنگ اسکاندیناوی را به نمایش می گذارد که آن را از فیلم های مشابه متمایز می کند. صرف نظر از اینکه این فیلم تا چه اندازه در جذب مخاطب و ارائه داستانی کامل موفق عمل می کند، نمی توان انکار کرد که با فیلمی بسیار بدیع و منحصر به فرد روبرو هستیم.
فیلم افسانه اوچی فیلمی به کارگردانی Isaiah Saxon، با استفاده از عروسک‌های انیماترونیک ماهرانه و دنیای خیالی جذاب (اگرچه گاهی اوقات نامنسجم) ساخته شده است. فیلم افسانه اوچی، اولین تجربه کارگردانی Saxon در سینمای بلند، یک ماجراجویی لذت‌بخش و به سبک قدیمی برای کودکان است که با فناوری و حساسیت‌های جدید ساخته شده است. داستان فیلم درباره دختر جوانی به نام Yuri (Helena Zengel) است که در برابر پدرش Maxim (Willem Dafoe) می‌ایستد تا از موجود جادویی که او به دنبالش است، محافظت کند.
“The Legend of Ochi” یکی از بی‌شمار فیلم‌های مدرنی است که از ماجراهای Amblin الهام گرفته‌اند، اما این فیلم یکی از معدود فیلم‌هایی است که در فرم و موضوعات خود، نوآوری مناسبی را به نمایش می‌گذارد.
