
فیلم پیوند خورده، نقد و بررسی تخصصی فیلم Grafted 2024
با شروع نمایش فیلم پیوند خورده به کارگردانی ساشا رینبو از این جمعه در سرویس شادر، انتظار میرود که فیلم پیوند خورده نقدهای متعددی را به خود جلب کند که آن را با فیلم ترسناک دیگری تحت عنوان «ماده» مقایسه میکنند. این مقایسه قابل توجیه است، چرا که هر دو اثر به مضامین مشابهی از قبیل وحشت جسمانی، فناوری زیستی عجیب و همچنین نحوه پذیرش استانداردهای زیبایی جامعه میپردازند.
با این وجود، محدود کردن فیلم پیوند خورده به فیلمی صرفاً مشابه «ماده» منصفانه نخواهد بود. نخست اینکه، فاصله زمانی بین اکران فیلم پیوند خورده و «ماده» به حدی کوتاه است که نمیتوان آن را تقلیدی مستقیم به شمار آورد. دوم اینکه، خود کارگردان، کورالی فارژات، در اشاره به آثار کلاسیک ژانر وحشت جسمانی که الهامبخش او بودهاند، ابایی ندارد. فیلم «ماده» سرشار از ارجاعاتی به فیلمهایی مانند «مگس» و «احیاگر» است – آثاری که بدون شک، همانند شاهکار سینمای فرانسه «چشمها بدون صورت»، بر فیلم رینبو نیز تأثیر گذاشتهاند.
رنگین کمان و همکاران فیلمنامهنویسش، لی مورای و میا مارامارا، موفق شدهاند با استفاده از عناصر آشنا، اثری نو خلق کنند. آنها با ظرافتی خاص، فیلمی اورجینال و صمیمانه ساختهاند که نمونهاش را پیش از این ندیدهایم. نتیجه، فیلمی شایسته تماشا است، هرچند که در برخی جنبههای حیاتی با مشکلاتی روبرو است.
فیلم پیوند خورده ارزش دیدن داره؟
فیلم پیوند خورده داستان وی (جوینا سان)، دختری نوجوان را روایت میکند که از چین به حومه ثروتمندنشین آوکلند در نیوزیلند میرود تا با عمه و دخترعمهاش آنجلا (جس هانگ) زندگی کند. وی با لکهای بزرگ و متمایل به قرمز بر روی صورتش، گذشتهای تاریک را نیز به دوش میکشد: پدرش، که از وضعیتی مشابه رنج میبرد، بر اثر آزمایشهایش برای ساخت پیوند پوستی که آنها را در نظر جامعه «زیبا» جلوه دهد، جان خود را از دست داد.
حتما بخوانید : فیلم خطر پرواز
وی که خود نیز نابغهای در زیستشناسی است، راه پدر را در تلاش برای تغییر ظاهرش ادامه میدهد، اما آزمایشهایش زمانی که با گروه دختران بدجنس و محبوب آنجلا روبرو میشود، مسیری تاریک را در پیش میگیرد. اوضاع زمانی بدتر میشود که معلم علومش، که خود نابغه سابق بوده، تهدید به توقف کار او میکند.
استعارهای برای مهاجرت
داستان فیلم پیوند خورده تا حدی آشفته و پراکنده است. در انتها، تقریباً جای تعجب دارد که رینبو، مارامارا و موری چگونه موفق به جمعبندی تمام گرههای داستانی میشوند، به خصوص با توجه به برخی از پیچیدگیهای غیرمنتظره. اما شاید نکتهی کلیدی در مورد فیلمنامه فیلم پیوند خورده این باشد که به عنوان تأملی دربارهی معیارهای زیبایی، آنگونه که از طریق تأکید وی بر تمایلش به زیبا کردن افراد، از جمله قربانی بیخانمان سوختگی که با او دوست میشود، نشان داده میشود، چندان مؤثر نیست. در واقع، فیلم پیوند خورده روایتی است دربارهی کودکی مهاجر که دائماً با «دیگری» بودن مواجه است و تمام تلاشش را برای پذیرفته شدن میکند.
وی به واسطه تعلق خاطرش به آیینهای چینی، همواره مورد استهزای دخترخاله نیوزیلندی خود قرار میگیرد و به جای تمرکز بر ظاهرش، دوستان ظاهریاش او را به خاطر خوراک و یادگار پدرش تحقیر میکنند. از این رو، گرایش وی به سیاهی را نه به عنوان جستجوی زیبایی، بلکه به مثابه تقلایی مذبوحانه برای انطباق با جامعهای بیگانه میتوان تفسیر کرد. به نظر میرسد فیلم پیوند خورده در تعیین محورهای اصلی خود دچار تشتت است. در حالی که مشکل پوستی وی به حاشیه رانده میشود، فیلم مصرانه بر اشتیاق وی به رفع «ناهنجاری»اش تأکید میورزد.
فیلم پیوند خورده با سکانسی تاثیرگذار آغاز میشود که مرهون بازی رینبو، فیلمبرداری هنرمندانه تامی ویلیامز و ایفای نقشهای باورپذیر موهان لیو و سم وانگ در نقشهای کودکی وی و پدرش، لیو است. با این حال، پس از این شروع قوی، فیلم از نظر روایی دچار نوسان میشود و داستان با سرعتی زیاد به سمت نقطه بحرانی مورد انتظار مخاطب پیش میرود. این ریتم تند، نه تنها به شخصیتپردازی و توسعه داستان لطمه میزند، بلکه فرصت لذت بردن از تصاویر خلاقانه و زیبای ویلیامز را نیز از تماشاگر میگیرد.
در سی دقیقه ابتدایی، لحن فیلم به درستی مشخص نمیشود و این ابهام میتواند مخاطب را از ادامه تماشا باز دارد. حتی حس شوخطبعی موجود در فیلمنامه نیز تحت تاثیر این آشفتگی قرار میگیرد و تشخیص اینکه آیا این طنز، در خدمت داستان است یا بر ضد آن، دشوار میشود. خوشبختانه، فیلم پس از گذشت حدود یک سوم ابتدایی، به انسجام و تعادل دست مییابد.
داستانش غیرقابل پیشبینی
در چنین وضعیتی است که فیلم پیوند خورده به اثری جذاب و قابل توجه بدل میگردد. شاید نتوان آن را در زمره آثار فاخر جای داد، اما به طور قطع نمایانگر توانمندیهای ساشا رینبو و تیم همراهش است. با گسترش ابعاد جنون در روایت، اجرای بازیگران نیز ارتقا یافته و مخاطب را به عمق جنون حاکم بر دنیای وی رهنمون میسازد. صرفاً با دیدن سری درون یخچال و تبدیل اتو مو به نانچیکو، تمامی عناصر داستان، از سگِ دائم در حال واق واق، بیکی، تا حال و هوای اغراقآمیز غالب بر اغلب، اگر نه تمام، صحنههای مرگ، در جای مناسب خود قرار میگیرند. Grafted زمانی به هدف خود نائل میآید که به اوج دیوانگی – و بنابراین، اوج کمدی – میرسد.
فیلم پیوند خورده نه یک فیلم ترسناک به معنای واقعی، بلکه تجربهای ناخوشایند و منزجرکننده است. فیلم در ایجاد حس ترس به معنای کلاسیک آن ناکام میماند، زیرا روایت داستانی بر جنبههای بصری آن سایه افکنده است. با این حال، لحظاتی پس از فروپاشی شخصیت وی، فیلم با تصاویری قدرتمند و ماندگار، مخاطب را غافلگیر میکند. این تصاویر که با جلوههای ویژه عملی خیرهکننده خلق شدهاند، ترکیبی بدیع از وحشت و جذابیت را ارائه میدهند و فضایی پانکگونه به فیلم میبخشند.
نقطه ضعف اصلی فیلم، پایانبندی ناعادلانه آن است. پایانبندی بدون اسپویل، شخصیت اصلی را به شکلی مجازات میکند که با منطق روایی فیلم همخوانی ندارد. اگرچه وی در طول داستان رفتارهای ناپسندی از خود نشان میدهد، اما سوال اساسی این است که آیا او واقعاً سزاوار چنین سرنوشتی است؟ آیا مخاطب میتواند با این پایان همذاتپنداری کند؟ به نظر میرسد پاسخ منفی باشد.
با این همه، رینبو موفق به خلق اثری اورجینال شده که دیدنش خالی از لطف نیست. اوج دیوانگی کارگردان در یک ساعت میانی فیلم، به مراتب از بسیاری آثار به اصطلاح «جدی» که حرفی برای گفتن ندارند، ارزشمندتر است، حتی اگر نیم ساعت ابتدایی فیلم، سنگین و از ریتم افتاده به نظر برسد. وقتی به این نکته توجه کنیم که «پیوند» اولین تجربهی کارگردانی فیلم بلند برای رینبو است، اهمیت آن دوچندان میشود.
با وجود تمام ایرادات، بارقههای امید در این اثر دیده میشود. فیلم پیوند خورده با تصاویر چشمنواز، داستانی جذاب و بخش میانیای که به عقیدهی برخی، ضعفهای ابتدا و انتهای فیلم را جبران میکند، ارزش یک بار دیدن را دارد و ساشا رینبو، فیلمسازی است که در ژانر وحشت حرفهایی برای گفتن خواهد داشت.