نقد فیلم

انیمیشن جریان، نقد و بررسی تخصصی کارتون Flow 2024

۵/۵ - (۲ امتیاز)

امروز انیمیشن جریان را مورد نقد و بررسی قرار میدهیم. در حالی که تنوع بی‌شماری در دنیای انیمیشن وجود دارد، اغلب به نظر می‌رسد که دو رویکرد اصلی حاکم است. از یک سو، فیلم‌های انیمیشنی از استودیوهای بزرگ مانند دیزنی، پیکسار و دریم‌ورکس را شاهد هستیم که در سال جاری با آثاری همچون «من نفرت‌انگیز ۴»، «Inside Out ۲» و «Moana ۲» و غیره، به اکران درآمده‌اند.

این آثار غالباً از سبکی مشابه درون استودیویی پیروی می‌کنند و داستان‌هایی را بازگو می‌کنند که کم و بیش مشابه داستان‌های شنیده شده قبلی هستند – به ویژه در مورد دنباله‌ها. از سوی دیگر، استودیوهای انیمیشن مستقل، مانند لایکا، کارتون سالون و استودیو افسانه‌ای جیبلی قرار دارند که رویکردی خلاقانه‌تر و بلندپروازانه‌تر را دنبال می‌کنند و تحسین منتقدان را به خود جلب می‌کنند، اما به ندرت به گیشه‌های پررونق استودیوهای بزرگتر دست پیدا می‌کنند.

انیمیشن جریان، ساخته‌ی گینتز زیلبالودیس، به نظر می‌رسد کوششی است برای از بین بردن مرز بین این دو نوع فیلم. انیمیشن جریان داستانی دارد که برای یک فیلم دیزنی ایده‌آل به نظر می‌رسد (چیزی شبیه به ترکیب «به خانه خوش آمدید» با «ربات وحشی» و نسخه‌ای ملایم‌تر از بازی پلی‌استیشن ۳ «جنگل توکیو»)، اما سبک انیمیشن خاص و روایت بدون دیالوگ آن، آن را بیشتر به سمت فیلم‌های مستقل سوق می‌دهد. پروژه‌های انیمیشن مانند «جریان» رویکردی جذاب و تأثیرگذار به داستان‌های انیمیشنی دارند و نشان می‌دهند که فاصله‌ی بین این دو گونه فیلم باید بیش از پیش کاهش یابد.

انیمیشن جریان در چه مورد است

داستان انیمیشن جریان از زاویه دید گربه‌ای سیاه بیان می‌شود که تمایل دارد در خانه‌ای رها شده توسط انسان‌ها، زیر مجسمه‌ای بزرگ از یک گربه، سکونت کند. در حالی که هیچ انسانی در دنیای انیمیشن جریان دیده نمی‌شود، ردپای حضورشان در سراسر محیط قابل لمس است و این پرسش را مطرح می‌کند که چرا این جهان اکنون به نظر می‌رسد تحت فرمانروایی حیوانات قرار گرفته است.

انیمیشن جریان، نقد و بررسی تخصصی کارتون Flow 2024

در یکی از روزها، گربه در حین گشت‌وگذار در جنگل، با دسته‌ای از سگ‌ها روبرو می‌شود که در نزدیکی رودخانه مشغول ماهیگیری هستند. پس از تعقیب و گریزی بین آنها، گربه به پناهگاه خود بازمی‌گردد، اما متوجه می‌شود که یکی از سگ‌ها، یک لابرادور دوست‌داشتنی، او را تا خانه دنبال کرده است. به‌طور ناگهانی، سطح آب شروع به افزایش می‌کند و لابرادور را وادار می‌سازد تا با قایقی به سایر سگ‌ها ملحق شود، در حالی که گربه همچنان به بالا رفتن از سطوح بالاتر ادامه می‌دهد تا اینکه دیگر جایی برای پناه گرفتن نمی‌یابد. خوشبختانه، قایقی دیگر، که توسط یک کاپیبارا هدایت می‌شود، از آنجا می‌گذرد و گربه برای شروع ماجراجویی خود سوار آن قایق می‌شود.

در پی ادامه سیل ویرانگر در جهان، حیوانات پناهگاهی در قایق‌های خود می‌یابند، که به نظر می‌رسد تنها نقطه امن و خشک باقی‌مانده باشد. گربه سیاه در این سفر دریایی، بار دیگر با لابرادور و همراهانش همسفر می‌شود و علاوه بر کاپیبارا، با موجودات دیگری همچون یک راسو مرموز و یک لمور کنجکاو که به تماشای گنجینه زباله‌های جمع‌آوری‌شده‌اش علاقه دارد، روبرو می‌شود. با بالا آمدن سطح آب، این حیوانات برای بقا و یافتن مکانی امن برای زندگی، به یکدیگر وابسته می‌شوند.

ارائه داستان بدون گفتگو

با این حال، زیلبالودیس، که فیلمنامه را به همراه ماتیس کازا به رشته تحریر درآورده، تصمیم می‌گیرد که این داستان را صرفاً از طریق تصاویر و بدون هیچ کلامی روایت کند. شاید این تصمیم با توجه به اینکه هیچ انسانی در داستان حضور ندارد و شخصیت‌ها منحصراً حیوانات مختلف هستند، منطقی به نظر برسد.

انیمیشن جریان، نقد و بررسی تخصصی کارتون Flow 2024

با این وجود، اغلب فیلم‌های انیمیشن برای پیشبرد داستان از صداگذاری و دیالوگ برای شخصیت‌های خود بهره می‌برند. انیمیشن جریان از این مسیر آسان دوری می‌کند. همین واقع‌گرایی، فیلم را به تجربه‌ای بسیار تأثیرگذار تبدیل کرده است، زیرا تمام داستان از طریق نحوه رفتار این حیوانات با یکدیگر، احساسات آن‌ها در هر لحظه و اهدافی که در راستای زنده ماندن در این قایق دنبال می‌کنند، بیان می‌شود.

داستان بدون کلام، حس واقعی رفتار این حیوانات را تقویت می‌کند. تک تک آن‌ها درست همانگونه که انتظار دارید رفتار می‌کنند، به ویژه زمانی که گربه سیاه را می‌بینیم که گاهی سعی در حفظ آرامش خود دارد، یا ذوق و شوق لابرادور از خوردن ماهی تا دیدن قایقی پر از سگ‌های دیگر. حتی جذاب‌تر، پویایی است که میان این حیوانات با ادامه سفرشان شکل می‌گیرد. بعید است که در دنیای واقعی شاهد قرار گرفتن یک گربه، یک کاپیبارا و یک لمور دم حلقه‌ای در یک قایق باشیم. Flow نحوه تعامل این شخصیت‌ها را به شکلی چنان طبیعی و ملموس نمایش می‌دهد که بیننده تصور می‌کند انیمیشن با استفاده از ضبط حرکت ساخته شده است (در صورتی که چنین نیست).

حتما بخوانید : انیمیشن موانا ۲

با این وجود، انیمیشن جریان عناصری دارد که مانع از قرارگیری کامل آن در دسته‌بندی انیمیشن‌های کامپیوتری و مستقل می‌شود. مهم‌ترین این عناصر، خود انیمیشن است که اگرچه سبکی خاص و منحصربه‌فرد دارد، اما محدودیت‌هایی نیز در آن مشهود است. انیمیشن جریان اغلب یادآور صحنه‌هایی از بازی‌های پلی‌استیشن ۲ است و در بسیاری از مواقع، این موضوع قابل قبول است.

با این حال، جای تأسف است که شخصیت‌ها در حرکات خود، همزمان با ظاهری واقع‌گرایانه، سبکی انیمیشنی دارند که بلافاصله غیرطبیعی به نظر می‌رسد. زیبایی‌های بصری فراوانی در فیلم وجود دارد، به‌ویژه زمانی که گربه سیاه را در حال جستجو و کشف شگفتی‌های دنیای بیرون از خانه امنش تماشا می‌کنیم، اما سبک انیمیشن تا حدی مانع از پیشرفت کامل فیلم می‌شود.

درست است که انیمیشن جریان، داستان حیواناتی است که در دنیایی ناگهان غرق در سیل، راهبری قایق‌ها را آموخته‌اند، اما برخی از جنبه‌های فراواقعی آن، آنچنان که باید، تاثیرگذار نیستند. زمانی که حیوانات به مقصدشان می‌رسند، فلو صحنه‌ای دارد که قرار است تجربه‌ای والا و کیهانی باشد، اما به جای ایجاد حس مطلوب، بیشتر پرسش‌هایی را برمی‌انگیزد.

انیمیشن جریان، نقد و بررسی تخصصی کارتون Flow 2024

در بطن این داستان، زیبایی نهفته‌ای در جهان وجود دارد که اغلب از آن غافلیم، اما این لحظات فراواقعی، به خوبی با این حسِ تجربهٔ دنیایی که در آن هستند، همخوانی ندارند. همچنین، نبودِ دیالوگ، باعث کشدار شدن برخی صحنه‌ها یا بی‌هدف به نظر رسیدن آنها در این سفر طولانی می‌شود. این موارد، نقاط ضعف اساسی نیستند، اما در لحظه، قابل توجه هستند.

با این وجود، انیمیشن جریان همچنان یک اثر هنری شگفت‌انگیز است، ویترینی برای آنچه انیمیشن‌های مستقل قادر به انجام آن هستند، اما با گستره‌ای وسیع‌تر از آنچه معمولاً در مورد انیمیشن‌های مستقل تصور می‌کنیم. استفاده از روایت بدون دیالوگ در این داستان ممکن است گاهی اوقات باعث کاهش سرعت آن شود، اما مشاهده اینکه چگونه فیلم زیلبالودیس می‌تواند بدون هیچ کلامی، داستان را به پیش ببرد، بسیار قابل توجه است. حتی بدون صحبت کردن، ما کاملاً متوجه می‌شویم که این حیوانات به چه می‌اندیشند، چه احساسی دارند و از چه چیزهایی نگرانند. در دنیایی که اغلب مملو از فیلم‌های انیمیشنی بسیار شبیه به هم است، انیمیشن جریان به عنوان نمونه‌ای از آنچه انیمیشن‌های برجسته واقعاً می‌توانند ارائه دهند، می‌درخشد.

محمود عطارباشی

اگر شما هم مثل من عاشق فیلم و سریال هستید، اینجای مناسب‌ترین مکان برای شماست! من قراره شما رو با دنیای جذابی از فیلم‌ها آشنا کنم. از تریلرهای نفس‌گیر تا کمدی‌های بامزه، از درام‌های احساسی تا علمی‌تخیلی‌های هیجان‌انگیز، همه و همه رو اینجا بررسی می‌کنیم. پس آماده باشید برای سفری هیجان‌انگیز در دنیای سینما!

نوشته های مشابه

‫۲ دیدگاه ها

  1. پس چرا به قسمت هایی که بنا به نوشته ی خودتون سوال بر انگیز هستن، مثل عروج ملکوتی مرغ ماهی خوار یا اتحاد مرغها علیه مدافع پیشی و از همه مهمتر حضور نهنگ عجیب که تنها کیس غیر واقعی (بجز بخش ماورائی و خاص عروج مرغه) بود و …. نکردین؟
    برام سواله که لزوم گنجوندن یک نهنگ و بعد به گل نشستنش چی بود و چرا مرغ ماهیخاوار !!! (که خیلی هم شبیه مرغ ماهی خوار درستش نکردن) که از نجات سگهای دیگه ناراحت شد بعد به زور پرواز با بال شکسته پرواز میکنه میره به مرتفع ترین قله و از اونجا هم یا مرگ یا سفر یا هرچی … ؟
    اشکال این فیلم این بود که در طول فیلم خیلی طبیعی و رفتار ها کاملا شبیه رفتار حیوانات باهم با طرز فکری انسانی ادامه داره اما اخرش که همدیگه رو پیدا میکنن مثل انسانها به کمک همدیگه میان و … افکار و رفتارشون ناگهان تغییر میکنه . شایدم تعمدا این کارو کرده تا پیامی برسونه که فرا تر از درک منه

    1. دقیقا نکته اصلی این انیمیشن همون نهنگ عجیب و اون پرنده که حدودا درنا بود یا لک لک بودن…..
      نهنگه باعث بالا اومدن آب بود ! نهنگه یجورایی نماد دستکاری انسان در طبیعت بود .. نهنگ میخواست به همونجا برسه که پرنده رسیده بود ! ولی اگه به اونجا میرسید همه رو از بین میبرد ..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *