
فیلم خطر پرواز، نقد و بررسی تخصصی فیلم Flight Risk 2025
امروز فیلم خطر پرواز مورد نقد و بررسی قرار میدهیم. فیلمهایی که در یک فضای محدود رخ میدهند، میتوانند تمرینهای زیبایی در خلق تعلیق باشند. «پنجره پشتی» هیچکاک نشان داد که چگونه میتوان با تمرکز بر مردی که در آپارتمانش محبوس است و از پنجره به بیرون خیره شده، تعلیق و داستانی جنایی را شکل داد. «لاک» استیون نایت نیز داستان مردی را در اتومبیلش روایت میکند که بین خانواده و رابطهاش با معشوقهاش گیر افتاده است.
این روایتهای ساده و ظریف، اگر درست اجرا شوند، شاهکارند، اما با وجود محدودیت فضا، کوچکترین اشتباهی میتواند به فیلم ضربه بزند. فیلم خطر پرواز، ساختهی جدید مل گیبسون، داستانی مشابه دارد؛ شخصیتهایی که در هواپیمای کوچک و خطرناکی با مردی خطرناکتر گرفتار شدهاند. برخی عناصر و لحظات فیلم مؤثرند، اما با جزئیات داستانی فرعی، بازی بازیگران و انتخابهایی که به خوبی از آب درنیامدهاند، ترکیب شدهاند و در نهایت، ایدهی بالقوه جذاب فیلم را به سطح پایینتری میکشانند.
فیلم خطر پرواز ارزش دیدن دارد
فیلم خطر پرواز داستان معاون مارشال ایالات متحده، مدلین هریس (میشل داکری) را دنبال میکند که تلاش میکند وینستون (تافر گریس)، حسابدار جنایتکار را از مخفیگاه دورافتادهاش در آلاسکا به بازداشتگاه منتقل کند تا بتواند به عنوان خبرچین همکاری کند. همه چیز به خوبی پیش میرود، یا حداقل به نظر میرسد تا زمانی که خلبان آنها، داریل بوث (مارک والبرگ)، خود را به عنوان یک آدمکش نشان میدهد.
از آنجایی که این دو در هواپیمای کوچک آسمانپیما با شخصیت شرور و جامعهستیز والبرگ (که شاید تنها امید آنها برای بقا در آسمان باشد) گرفتار شدهاند، هریس به کشف حقایق جدیدی ادامه میدهد که چالشهای بزرگ دیگری را برای قهرمان داستان به وجود میآورد. گاهی اوقات، روایت (با توجه به طرح داستانی بسیار ساده و محدود بودن محیط فیلم) کمی بهتر از آنچه که میتوانست باشد، عمل میکند، اما منطق فیلم و اجرای بازیگران به طور کامل آن را پیش نمیبرد.
ضعف های آشکار
والبرگ در فیلم خطر پرواز به خوبی از پس نقش یک قاتل جامعهستیز برمیآید و به سرعت شخصیت «خلبان خوب» خود را با نگاههای مرگبار یک جنایتکار باورپذیر، کنار میگذارد. با وجود اجرای خوب او، فیلمنامه در پرداخت شخصیتش کمی دچار تکرار میشود. وقتی داستان نیازمند بیهوش کردنهای پیدرپی در انتهای هواپیما باشد، کار زیادی نمیتوان انجام داد و سهم شخصیت او در دیالوگها به تهدیدهای مختلف حملات زندان به وینستون محدود میشود.
داکری نقش هریس را به اندازه کافی باورپذیر، هرچند کمی خشک، ایفا میکند و گریس شخصیتی مشابه نقشهای قبلیاش را بازی میکند، اما اجرایش قابل قبول است. به طور ویژه باید از بازی کاریزماتیک منیب آبهات در نقش خلبان حسن یاد کرد که با وجود محدود بودن به صدایی از پشت تلفن، حضوری چشمگیر دارد.
حتما بخوانید : فیلم هشدار
در بررسی روایت فیلم خطر پرواز، میتوان به ایجاد تعادل نسبی از طریق ایجاد تنشهای گوناگون اشاره کرد. حضور یک قاتل بیرحم، ناتوانی شخصیت هریس در هدایت هواپیما و کشف نکات پنهان در طول پرواز، به عنوان عناصری داستانی، به جذابیت فیلم در صحنههای هوایی میافزایند. با این وجود، برخی از جنبهها آنطور که انتظار میرفت، پرداخت نشدهاند. برای مثال، اظهارات شخصیت والبرگ مبنی بر گذراندن تمام عمرش در زندان و عدم ترس او از شرایط موجود، با مهارتش در خلبانی در تناقض آشکار است. این ابهام، سوالی جدی را در مورد منطق داستانی فیلم مطرح میکند و از انسجام شخصیت میکاهد.
شباهت او در برخاستن پس از جراحت با مایکل مایرز قابل توجه است، اما آیا این شباهت تا تقلید از مهارت ذاتی مایرز در استفاده از وسایل نقلیه نیز پیش میرود؟ مقاومت او در برابر آسیبهای جدی ناشی از سلاحهای هریس چگونه قابل توجیه است؟ و با توجه به اینکه حذف ساده قاتل برای داستانی فراتر از یک فیلم کوتاه، پایانی بسیار ساده خواهد بود، میتوان گفت که در موقعیتی مشخص، او از انجام کاری که هر مامور فدرال دیگری انجام میداد، خودداری میکند.
در حالی که داستانهای فرعی منطقی به نظر میرسند، برخی از صحنهها به طرز عجیبی غیرقابل باور هستند. فیلم خطر پرواز یک تریلر معمولی و سرگرمکننده است، اما از نظر انسجام روایی، با آثار برجستهای مانند “شجاع دل” یا “ستیغ ارهای” که توسط گیبسون کارگردانی شدهاند، فاصله زیادی دارد.
پرداخت ناکافی به شخصیتها
در شرایط پرتنشی مانند فیلم خطر پرواز، نحوه روایت داستان و عملکرد بازیگران در موقعیتی دشوار و دوگانه قرار میگیرد. از سویی، زمان مناسبی به بازیگران اختصاص داده شده و تمرکز بر جزئیات قابل توجه است. از سوی دیگر، انسجام روایی قربانی این تمرکز شده است. روایت اگرچه ساده است، اما از انسجام لازم برخوردار نیست و این سادگی، ضعفهای فیلمنامه را برجستهتر میکند.
در فیلم خطر پرواز، عملکرد بازیگران نیز نوسان دارد و برخی از آنها نتوانستهاند بار دراماتیک فیلم را به دوش بکشند. این مسئله به ویژه در مواجهه با طرح داستانی که گاهی اوقات تکراری، فاقد منطق درونی و به درستی پرداخت نشده، بیشتر خود را نشان میدهد. ایده اولیه فیلم پتانسیل بالایی داشت، اما «خطر پرواز» در تبدیل این ایده به یک اثر سینمایی منسجم و جذاب ناکام مانده است.