سریال سنا، نقد و بررسی سریال Senna 2024
صحنه آغازین سریال سنا نوید یک سفر زمانی بینقص به دهههای ۸۰ و ۹۰ را میدهد. با دقت شگفتانگیزی به جزئیات، ما را به خیابانهای برزیل میبرد؛ جایی که همه نفس در سینه حبس کرده بودند تا آیرتون سنا (با بازی گابریل لئونه) بار دیگر پیروزی را برایشان به ارمغان آورد. اما این دقت مثالزدنی، متاسفانه دوامی نیاورد و سریال بهسرعت به سمت اشتباهات آشکار و غیرقابلتوجیهی سوق پیدا کرد. این پرسش را به ذهن متبادر میکند که آیا واقعا نیاز به بازسازی مجدد داستان سنا بود؟
تعداد رانندگان فرمول یک که توانستند با استعداد درخشان خود، دیوارهای موفقیت را بشکنند و به ابرستارههای جهانی تبدیل شوند، بسیار اندک است. نام آیرتون سنا، بارها و بارها در این فهرست کوتاه میدرخشد. در برزیل، سنا به جایگاهی خدایی رسید و حضور او در مسابقات، هفته به هفته، تمام مردم کشور را به پای تلویزیونها میکشانید. با این حال، بسیاری از بینندگان، عمق این پدیده و تأثیر عمیق سریال سنا بر فرهنگ برزیل را در سریال محدود نتفلیکس به طور کامل درک نمیکنند.
چرا سریال سنا؟
سریال سنا، داستان زندگی پرفراز و نشیب آیرتون سنا، اسطوره مسابقات فرمول یک را روایت میکند. سنا از کودکی علاقه و استعداد خاصی در سرعت داشت و به سرعت به قلههای موفقیت در این ورزش رسید. این رانندهی حرفهای نه تنها به دلیل مهارتهای رانندگی بینظیرش، بلکه به خاطر شخصیتی کاریزماتیک و زندگی شخصی پرماجرا به محبوبیت فراوانی دست یافت. اما سرنوشت دستاندرکار بازی دیگری بود. مرگ ناگهانی و تراژیک سنا در پیست مسابقهای در ایتالیا، شوک بزرگی به جهان ورزش و به ویژه طرفدارانش وارد کرد. این رویداد تلخ، نشان داد که این ستاره درخشان هنوز پتانسیلهای بسیاری برای ارائه داشت.
برای درک ابعاد شهرت آیرتون سنا، باید نگاهی به برزیلِ آن دوران بیندازیم. زمانی که سنا در دنیای مسابقات فرمول یک درخشش خود را آغاز کرد، برزیل زیر سایه دیکتاتوری نظامیای بود که سالها بر کشور حاکم بود. پس از سالها سرکوب و محرومیت، مردم به شدت نیازمند امید و الگویی بودند تا به آنها نشان دهد آیندهای روشنتر ممکن است.
سنا در این شرایط بحرانی، به نمادی از امید و وحدت ملی تبدیل شد. پیروزیهای پی در پی او، روحیه مردم را تقویت کرد و به آنها نشان داد که با تلاش و پشتکار میتوان به موفقیت رسید. در برزیلی که با مشکلات اقتصادی و اجتماعی دست و پنجه نرم میکرد، سنا به یک قهرمان ملی تبدیل شد و تمام اقشار جامعه را زیر پرچم خود متحد کرد. او نشان داد که حتی در سختترین شرایط، رویاها میتوانند به واقعیت تبدیل شوند.
توصیه میکنم حتما بخوانید : سریال لندمن
سریال سنا با شتاب از کنار جنبههای پیچیده شخصیت اصلی میگذرد. برای اجتناب از پرداختن به مسائل سیاسی و اجتماعی پیچیده برزیل در دهههای ۸۰ و ۹۰، سریال سنا به سادگی از کنار این لایه حیاتی داستان عبور میکند و عمق و پیچیدگی آن را کاهش میدهد. این تصمیم، سریال سنا را به یک اثر کلیشهای و قابل پیشبینی تبدیل کرده است. اگرچه سازندگان سریال سنا به وضوح به سنا علاقهمند هستند، اما این علاقه به حدی است که از نشان دادن نقاط ضعف و ابعاد مختلف شخصیت او دریغ کردهاند. علاوه بر این، سریال سنا به اندازه کافی به دنیای پیچیده و هیجانانگیز مسابقات فرمول یک نمیپردازد و این موضوع، یکی از ضعفهای اصلی آن است.
احساسات کم نسبت به مسابقات واقعی F1
هر هفته که به تماشای مسابقات فرمول یک مینشینیم، انگار قلبمان به تپش میافتد. این ماشینهای قدرتمند و شکننده با سرعتی باورنکردنی در پیست میروند و ما به طور ناخودآگاه با رانندهها همراه میشویم. سریال “سنا” میخواست این هیجان را به تصویر بکشد، اما گاهی اوقات در این مسیر گم میشود.
سنا، به عنوان کارگردان، علاقهای به نشان دادن احساسات واقعی یک مسابقه ندارد و ترجیح میدهد با استفاده از جلوههای ویژه، بخشهایی از مسابقه را دستکاری کند. این تصمیم، بینندگان را از تجربه واقعی مسابقه دور میکند. کارگردانان دیگر سریال، ویسنته آموریم و جولیا رزنده هم با برشهای پیاپی و نماهای نزدیک بیمورد، به جای انتقال هیجان، بیننده را سردرگم میکنند. در بسیاری از صحنهها، به سختی میتوانیم بفهمیم که در پیست چه اتفاقی میافتد.
سریال سنا در به تصویر کشیدن انگیزه آیرتون سنا برای ورود به دنیای مسابقات اتومبیلرانی، موفق عمل نمیکند. با تکیه بر نمایش تکنیکهای حرفهای رانندگی، سریال میخواهد مخاطب را قانع کند که سنا از کودکی به این ورزش علاقه داشته است. فلشبک کوتاه از کودکی سنا و رانندگی با پدرش، تنها صحنهای است که به این موضوع اشاره میکند.
در واقع، سریال به هیچ وجه به علایق دیگر سنا و چگونگی شکلگیری شخصیت او نمیپردازد. شخصیتهای اطراف سنا همگی سطحی هستند و ما تنها با پدر و مادر حامی، روزنامهنگار و چند چهره آشنا روبرو هستیم. مبارزات درونی و نقش واقعی این افراد در زندگی سنا برای بیننده نامشخص باقی میماند. تنها شخصیت مکمل که کمی عمق پیدا میکند، شخصیت Xuxa است که به دلیل محبوبیتش در آن زمان، نقش پررنگتری در سریال ایفا میکند.
به نظر میرسد سریال بیشتر بر نمایش مهارتهای رانندگی سنا و زندگی حرفهای او تمرکز کرده است و به جنبههای شخصیتی و عاطفی او کمتر پرداخته است.
گابریل لئون و اجرایی مغناطیسی
سنا، با وجود تمامی چالشهایی که پیش روی دارد، هرگز تکراری نمیشود. این سریال مدیون درخشش ستاره اصلیاش، گابریل لئونه است. بازی این بازیگر توانا در نقش سنا، چنان جذاب و گیراست که بینندگان را میخکوب میکند. لئونه با آن نگاه مغناطیسی و بازی پرشور، جان تازهای به شخصیت سنا بخشیده است. به لطف عملکرد درخشان لئونه، موفقیت سریال سنا، موفقیت همه ماست. با این حال، در پس این موفقیت ظاهری، لایههای پیچیدهتری از شخصیت سنا نهفته است. سریال با پرداختن به لحظاتی که سنا با رسانهها بازی میکند، از آنها به نفع خود بهره میبرد و یا نگرانیهایش را در مورد حوادث پیش رو بروز میدهد، ابعاد پنهان شخصیت او را آشکار میسازد.
بزرگترین چالش سریال سنا از همان ابتدا مشخص میشود. تلاش برای ایجاد پیوندی عمیق بین برزیل طبقه پایین و مخاطبان وفادار سنا، با تکیه بر دو شخصیت ناشناس و سیاهپوست، به نتیجهای نامطلوب میانجامد. عدم پرداختن به پسزمینه، رویاها و حتی یک شخصیتپردازی ابتدایی برای این دو شخصیت، نه تنها آنها را به ابزاری برای پیشبرد داستان تبدیل میکند، بلکه خطر تکرار کلیشهی ناجی سفید را نیز افزایش میدهد.
وقتی گابریل لئونه اجازه میدهد تا شخصیت سنا خود را نشان دهد، سریال در اوج خود قرار میگیرد. اما به طور کلی، این سریال نتفلیکس بسیار معمولی است و عمق لازم برای درک افسانهای بودن سنا در برزیل را ندارد. برای سریالی شش ساعته درباره یک اسطوره فرمول یک، این سریال بسیار کمتر از مستند برنده بفتا، ساخته امی آصف کاپادیا، تأثیرگذار است.