امروز فیلم آتش درون را مورد نقد و بررسی قرار میدهیم. کلارسا شیلدز، نامی آشنا در دنیای بوکس است. او نه تنها اولین زن آمریکایی است که مدال طلای المپیک در بوکس را به دست آورده، بلکه با کسب چهار عنوان مهم جهانی در دو وزن مختلف، رکوردی بینظیر از خود به جا گذاشته است.
فیلم آتش درون، اولین تجربه کارگردانی ریچل موریسون، نگاهی دقیق به مسیر پر فراز و نشیب شیلدز از محلههای فقیرنشین فلینت، میشیگان تا قله افتخارات جهانی دارد. فیلم آتش درون، داستان مبارزه یک قهرمان واقعی است که با وجود تمام موانع و سختیها، به موفقیتهای چشمگیری دست یافته است. با این حال، برخی انتخابهای روایی در فیلم، مانع از آن شدهاند تا پتانسیل کامل دراماتیک این داستان حماسی را به نمایش بگذارد.
چرا فیلم آتش درون
آشنایی ما با کلارسا شیلدز جوان در پسزمینه سرد و بیرحم خیابانهای فلینت آغاز میشود؛ دختری مصمم که به سمت روشنایی یک باشگاه بوکس کوچک هدایت میشود. این باشگاه، به دور از تجملات و امکانات حرفهای، پناهگاهی برای کلارسا میشود. با این حال، ورود او به این دنیای مردانه با چالشهای بزرگی همراه است. جیسون کراچفیلد، مربی سختکوش اما مهربان، در ابتدا به دختران آموزش نمیدهد.
حتما بخوانید : فیلم زنان قهرمان گردان ۶۸۸۸
اما اراده آهنین کلارسا، این دیوارها را میشکند و او را به سوی یک مسیر قهرمانی سوق میدهد. در میان خانوادهای آشفته و رویاهای بزرگی که در سر میپروراند، بوکس به پناهگاه و هویتی تازه برای او تبدیل میشود. پیروزی در المپیک، نقطه عطفی در زندگی کلارسا است؛ اما این پیروزی، او را به سوی مسیرهای غیرمنتظرهای میبرد.
درخشش بیشتر پس از طلا
فیلم آتش درون فراتر از یک فیلم ورزشی معمولی است. فیلم آتش درون با روایت داستانی الهامبخش از زندگی واقعی کلارسا شیلدز، بوکسور حرفهای، ما را به سفری احساسی و پر از چالش میبرد. در فیلم آتش درون، نه تنها شاهد ضربات مشت و هیجان مسابقات هستیم، بلکه با عمق روح و مبارزات درونی یک قهرمان روبرو میشویم. شیلدز جوان در محیطی سخت و محروم بزرگ میشود و با فقر و مشکلات خانوادگی دست و پنجه نرم میکند. اما روحیه شکستناپذیر او، او را به سمت رینگ بوکس میکشاند.
فیلمنامه هوشمندانه بری جنکینز، مبارزات شیلدز برای دستیابی به موفقیت در ورزشی که اغلب به مردان اختصاص داده میشود را به تصویر میکشد. شیلدز نه تنها در رینگ، بلکه در جامعهای که زنان را دست کم میگیرد، برای اثبات خود میجنگد. نیمه دوم فیلم، با نشان دادن چالشهای پس از کسب مدال طلا، به ما یادآور میشود که موفقیت همیشه به معنای خوشبختی نیست. فیلم آتش درون داستان منحصر به فرد یک زن قوی و با اراده است که با تمام سختیها روبرو میشود و به الهامبخش بسیاری تبدیل میشود.
رایان دستنی با اجرایی قدرتمند در نقش شیلدز، اراده آهنین و خشم یک مبارز واقعی را به تصویر میکشد. او با ظاهری خشن و مصمم، رویاهایش را فراتر از کلیشههای زنانه دنبال میکند. شیلدز به دنبال موفقیت و افتخار است و حاضر نیست برای جلب توجه به زنانه بودن خود تن دهد. دستنی با بازی در این نقش پیچیده، به خوبی توانسته است روحیات درونی این قهرمان ورزشی را به نمایش بگذارد. از سوی دیگر، برایان تایری هنری در نقش مربی، با مهربانی و حمایت خود، به شیلدز کمک میکند تا به اهدافش برسد و به نوعی جای خالی پدر را برای او پر میکند.
فیلم آتش درون با خلق تصویری هوشمندانه و صمیمی از “شیلدز”، توانسته مخاطب را با او همراه کند. عملکرد هوش مصنوعی “دِستینی” نیز قابل قبول است. با این حال، فیلم آتش درون در پرداختن به برخی از موضوعات مهم، از جمله فرآیند آمادهسازی برای کسب مدال طلای دوم و مبارزه با کلیشههای رسانهای، چندان موفق نبوده است. به نظر میرسد که روایت، به جای تمرکز بر این موضوعات جذاب، به برخی زیرداستانهای کمتر مهم پرداخته است. با وجود این، “آتش درونی” در اکثر موارد توانسته داستان یک قهرمان را به شکلی احترامبرانگیز روایت کند.
یک فیلم قوی
فیلم آتش درون اولین تجربه کارگردانی راشل موریسون را به نمایش میگذارد که به طرز شگفتآوری قدرتمند است. بازیهای درخشان رایان دستینی و برایان تایری هنری، به همراه سکانسهای بوکس طراحی شده و مهیج، فیلم را به تجربهای بصری و احساسی تبدیل میکنند. فیلمنامه با ظرافت تمام، صدای منحصر به فرد کلارسا شیلدز را بازتاب میدهد و چالشهایی را که او به عنوان یک زن بوکسور با آنها روبرو بوده است، به تصویر میکشد.
این فیلم با زیرکی، نقش شیلدز را در تغییر نگرش جامعه نسبت به ورزش زنان برجسته میکند. اگرچه در برخی لحظات، برخی از عناصر جذاب داستان به نفع جنبههای دیگر کنار گذاشته میشوند، اما در مجموع، «آتش درون» روایتی الهامبخش و دیدنی است که ارزش چندباره تماشا کردن را دارد.
