فیلم تاکسی سیاه، نقد و بررسی تخصصی فیلم ترسناک Black Cab 2024
در این مقاله فیلم تاکسی سیاه را مورد نقد و بررسی قرار می دهیم. نیک فراست، کمدین و بازیگر محبوب انگلیسی، پس از سالها خنداندن مخاطبان با آثار کمدی، این بار در دنیای متفاوتتر و تاریکتری قدم گذاشته است. او که بیشتر با همکاریهای موفقش با سایمون پگ شناخته میشود، حالا با فیلم تاکسی سیاه به چهرهای آشنا در ژانرهای هیجانانگیز و ترسناک تبدیل شده است.
فراست که پیش از این در آثاری چون سهگانهی “سه طعم کورنتو”، “حمله به بلوک”، “پل” و سریالهای موفقی مثل “AMC به درون سرزمینهای بد” و “مبارزه با خانواده من” درخشیده بود، نشان داده است که تواناییهایش فراتر از کمدی است. او با حضور در فیلمهایی همچون “Slaughterhouse Rulez” و “Truth Seekers” (که باز هم با پگ همکاری کرده است)، استعداد خود را در ژانر وحشت نیز به اثبات رسانده است.
آن، زنی جوان و دلزده، در تلاش است تا رابطه اش با پاتریک، مردی مغرور و خودخواه را از سر بگیرد. پس از یک شب ناامیدکننده با دوستان، آنها سوار تاکسی می شوند و راننده ای جذاب به نام ایان، زندگی شان را به کلی دگرگون می کند. ایان که به سرعت چهره واقعی خود را نشان می دهد، زوج را به زور به جاده ای متروک می برد. در این شرایط بحرانی، آن باید از تمام توانایی های خود استفاده کند تا خود و پاتریک را از این کابوس نجات دهد.
نیک فراست در نقش شرور
یکی از نقاط قوت فیلم تاکسی سیاه، بازی درخشان فراست در نقش راننده تاکسی شرور است که با حضوری ده دقیقهای، تأثیر عمیقی بر فیلم میگذارد. با توجه به سابقه کمدی فراست، انتظار میرفت او مسیر عجیبتری را در این نقش انتخاب کند، خصوصاً با توجه به دیالوگهای تاریکتر فیلم. با این حال، او تعادلی هوشمندانه بین طنز ذاتی شخصیت و جنبه تهدیدآمیز آن برقرار کرده و همین امر، عملکرد او را بسیار تأثیرگذار نموده است.
در فیلم تاکسی سیاه، دیوید مایکل امرسون و بروس گودیسون با یک ترفند هوشمندانه ما را غافلگیر میکنند. در ابتدای فیلم، با معرفی شخصیتی دوستداشتنی و شوخطبع به نام ایان، توجه تماشاگر را به سمت او جلب میکنند. رفتارهای عجیب و خندهدار ایان، مثل خواندن آهنگ مورد علاقهاش در رادیو یا تهدیدهای بامزهاش به پاتریک، باعث میشود که ما بهراحتی از شخصیت ایان خوشمان بیاید.
این در حالی است که در پس این ظاهر دوستداشتنی، رازی تاریک نهفته است. با دیدن چهره آشنا و خندهدار نیک فراست در نقش ایان، ما به کلی غافلگیر میشویم و متوجه میشویم که این شخصیت بامزه، در واقع یک تهدید جدی است. این ترفند کارگردان باعث میشود که ما تا دقایق پایانی فیلم، منتظر اتفاقات غیرمنتظرهای باشیم.
نقدی دیگر بخوانید : فیلم آخر الزمان زد شروع یک پایان
در فیلم تاکسی سیاه، لحظاتی وجود دارد که درخشش شخصیت فراست کمی کمرنگ میشود. وقتی او به تدریج به سمت تاریکی کشیده میشود، تصمیمها و رفتارهایش گاهی اوقات در مرز بین خیر و شر قرار میگیرند. چه در تعاملات پیچیده و دوگانهاش با دیگران باشد و چه در افکار منحصر به فردی که به موقعیتهای سورئال منجر میشود، این شخصیت چندوجهی گاهی ما را از خود میراند. با وجود تصویر کلی مثبتی که از فراست ساخته شده، این تناقضها باعث میشوند که به طور کامل نتوانیم به او اعتماد کنیم.
سفری سورئال و رویایی
فیلم تاکسی سیاه با ترکیب ماهرانهی سورئالیسم خاص گودیسون و موسیقی جادویی گَزل توئین، تجربهی تماشایی منحصربهفردی را ارائه میدهد. گودیسون و آدام اترینگتون، فیلمبردار، با دوربین نزدیک و دقیق خود، حس خفقان و تنش را در طول سفر سرنوشتساز پاتریک و ایان به خوبی به تصویر میکشند. آنها با این کار، هر سه شخصیت را در موقعیتهای مختلفی قرار میدهند؛ گاهی اسیر، گاهی اسیرکننده و گاهی هم در مرز این دو.
در بخشهایی که فیلم تاکسی سیاه به ابعاد فراطبیعی و ماورایی میپردازد، شاهد ترکیب هوشمندانهای از فانتزی و وحشت سورئال هستیم که به خوبی از پس ایجاد فضایی وهمآلود برمیآید. تصاویری رویایی از روحها و ارواح، همراه با فلاشبکها و توهمات ترسناک شخصیت اصلی، به لحاظ بصری بسیار جذاب و تأثیرگذار هستند.
حتی در صحنههایی که جلوههای ویژه چندان پیچیده نیستند، کارگردانی موفق شده تا با استفاده از آنها فضایی خنک و دلنشین را به تصویر بکشد. موسیقی متن فیلم که توسط گروه Twin ساخته شده، نیز به خوبی با فضای کلی فیلم هماهنگ است و بر عمق و غنای آن میافزاید. در مجموع، فیلم تاکسی سیاه ۸۷ دقیقهای با فضاسازی منحصر به فرد خود، مخاطب را به دنیایی وهمآلود و مرموز میکشاند.
رسیدن به بن بست
یکی از معدود نقاط ضعف فیلم تاکسی سیاه داستان آن است. فیلم که با طرحی جذاب و تعلیقآمیز درباره اشتباهی در گرفتن تاکسی آغاز میشود، قبل از تبدیل شدن به داستانی ماورایی، نوآوری جالبی را در ترکیب این دو ژانر ارائه میدهد؛ بهویژه با افشای رابطه قبلی شخصیت ایان با راننده. با این حال، رویکرد سنتیتر فیلم به داستانهای ماورایی، با پاسخهای کم یا بدون پاسخ به پرسشهای مطرحشده، کمی خستهکننده میشود.
من مشکلی با پایانهای باز و مبهم در ژانر وحشت ندارم، به خصوص وقتی که ما را به تفکر و تفسیر وا میدارند. اما پایان فیلم تاکسی سیاه کمی گیجکننده است. به نظر میرسد شخصیتها در نوعی برزخ روحوار گرفتار شدهاند، اما دلایل و ماهیت این برزخ به اندازه کافی روشن نیست. با پیشینهای که از پاتریک داریم، این پایان حتی بیشتر گیجکننده میشود. در کل، نمیتوانم به طور دقیق بفهمم که این برزخ مربوط به کدام شخصیت است و چرا باید برای ما مهم باشد