فیلم درب انبار یا در زیرزمین، نقد و بررسی تخصصی Cellar Door 2024
امروز قصد دارم فیلم درب انبار را برای شما مورد نقد و بررسی قرار بدهم. یک داستان کوتاه فوقالعاده از ریچارد ماتسون به نام “دکمه، دکمه” وجود دارد که در آن جعبهای مرموز به زن و شوهری داده میشود؛ با فشردن دکمهای در این جعبه، در ازای دریافت مبلغی پول، فردی میمیرد. ایده قدرت، مسئولیت و واکنش افراد غریبه به چنین تصمیمی بسیار جذاب است. فیلم درب انبار هم ایدهای مشابه را مطرح میکند و بر روی زوجی تمرکز دارد که پیشنهادی بسیار وسوسهانگیز دریافت میکنند.
وعده یک خانه رویایی و زندگی ایدهآل آنقدر جذاب است که میتواند افراد را به جان هم بیندازد. فیلم درب انبار در واقع میخواهد نشان دهد که مردم حاضرند برای دستیابی به خواستههایشان چه قیمتی بپردازند و چگونه این تصمیم آنها را تغییر میدهد. با بازی بازیگرانی چون جوردانا بروستر و اسکات اسپیدمن، فیلم درب انبار یک معمای امیدوارکننده است که متاسفانه به طور کامل به وعدههایش عمل نمیکند.
داستان فیلم درب انبار
فیلم با معرفی سرا (جوردانا بروستر) و جان (اسکات اسپیدمن)، یک زوج شاد و موفق، آغاز میشود که مشغول آمادهسازی مهدکودک خانهی خود هستند. سرا یک ریاضیدان باهوش و جان یک مشاور املاک موفق است. در خلال یکی از ماموریتهای کاری جان، سرا متأسفانه دچار سقط جنین میشود. این اتفاق تلخ، زندگی آنها را تحت تأثیر قرار داده و آنها تصمیم میگیرند برای شروع دوبارهی زندگی، به خانهای جدید نقل مکان کنند.
در همین حین، آنها با امت، مردی مرموز و ثروتمند آشنا میشوند که تخصص او تطبیق دادن زوجها با خانههای رویاییشان است. امت، یک عمارت باشکوه را به جان و سرا پیشنهاد میدهد و به آنها میگوید که این خانه به صورت رایگان در اختیارشان قرار میگیرد، به شرطی که هرگز درب سرداب را باز نکنند. جان و سرا که از این پیشنهاد وسوسهانگیز شگفتزده شدهاند، با این شرط عجیب موافقت میکنند. بلافاصله پس از این توافق، امت ناپدید میشود و جان و سرا در بهت و حیرت فرو میروند.
اما خوشحالی آنها دوامی ندارد. خیلی زود، جان با آلیسا (ادیسون تیملین)، عشق سابق خود، روبرو میشود و این موضوع باعث ایجاد تنش و اختلاف بین او و سرا میشود. در همین حال، کنجکاوی جان در مورد راز پشت درب سرداب بیشتر و بیشتر میشود و این موضوع باعث ایجاد ترس و وحشت در سرا میشود.
در آغاز، فیلم درب انبار از کلیشههای رایج در فیلمهای خانههای خالی از سکنه پیروی میکند و این حس تنش را ایجاد میکند که شاید این خانه رویایی در واقع یک کابوس پنهان باشد. اما برخلاف فیلمهای ترسناک معمولی که از صداهای عجیب، تصاویر مبهم یا صحنههای ترسناک ناگهانی استفاده میکنند، Cellar Door رویکرد متفاوتی دارد.
فیلم درب انبار بیشتر شبیه یک تریلر روانشناختی است که عناصر عاشقانه را با خود همراه دارد، اما این عاشقانه به شکل معمول و سنتی آن نیست. در ابتدای داستان، سرا به نظر میرسد زنی آشفته و نگران است که ممکن است همسرش را از دست بدهد. او از کارهایی که جان انجام داده وحشت دارد و نمیداند چگونه با این موضوع کنار بیاید. از سوی دیگر، جان هم تلاش میکند تا حقیقت را از همسرش پنهان کند و زندگی کامل و بینقص خود را حفظ کند. اما به نظر میرسد هیچکدام از آنها در پنهانکاری چندان موفق نیستند.
نقد و بررسی فیلمی دیگر را بخوانید : فیلم لی
اینکه راز بزرگ در پایان چیست چیزی نیست که من در اینجا فاش کنم، اما نیازی به گفتن نیست، تا حدودی غافلگیر کننده است. در هر فیلم هیجان انگیزی مانند درب انبار، مسیرهای نادرست و پیچشهایی وجود دارد، اما نمیتوانم به یاد بیاورم که بسیاری از آنها کمتر از این یکی معنا داشته باشند. جوردانا بروستر و اسکات اسپیدمن در نقشهای خود خوب هستند و به ظرافت بسیار بیشتری از آنچه انتظار داشتم نیاز دارند. مشکل این است که آنها در گوشه داستانی قرار گرفتهاند که آنطور که فکر میکند کار نمیکند.
لارنس فیشبرن برای پنج دقیقه از نمایشگر ظاهر میشود و با بخشی که صرفاً غرور چرخش اصلی فیلم را توضیح میدهد، هر چه میتواند انجام میدهد. به غیر از بروستر، اسپیدمن و فیشبرن، بقیه بازیگران همگی خردسالان استثنایی هستند، به غیر از ادیسون تیملین، که هر کاری را که میتواند با یک شخصیت معشوقه دو بعدی انجام میدهد. در مجموع، هنگامی که پیچ و تاب آشکار میشود، درب انبار تقریباً از هم میپاشد و منجر به صحنه پایانی میشود که بیشتر از آن که سرگرمکننده باشد، مردم را عصبانی میکند.
استفاده از عمارت به عنوان شخصیت
فیلم درب انبار به کارگردانی واگن استین و نویسندگی سام اسکات و لوری ایوانز تیلور، فیلمی است که به خوبی از عمارت به عنوان یک شخصیت استفاده میکند. اما شخصیت عمارت به اندازه کافی کاوش نمیشود. طرح فیلم بین تمرکز بر روی درب عنوان و سپس نادیده گرفتن آن برای مدت طولانی، نوسان میکند. فقدان انگیزه و تصمیمگیری منطقی در شخصیتها، پایان فیلم را خستهکننده کرده است.
در طول تماشای فیلم درب انبار، ایدههای بهتری برای طرح و تصمیمگیری شخصیتها به ذهن میرسد که نشان میدهد پتانسیل فیلم به هدر رفته است. به نظر میرسد بسیاری از بینندگان هنگام تماشای فیلم، به جای اینکه به اتفاقات روی پرده توجه کنند، به این فکر میکنند که شخصیتها باید چه کار میکردند. در فیلم درب انبار، فقدان انسجام و منطق در رویدادها تقریباً توهینآمیز است.
بازیگران سریال درب انبار از این پروژه شایستهتر بودند. جوردانا بروستر و اسکات اسپیدمن در صحنههای مشترکشان شیمی فوقالعادهای داشتند که من را مشتاق میکرد تا داستان آنها در مسیری متفاوت پیش برود. در عوض، فیلم درب انبار را به عنوان یک معمای رازآلود معرفی میکند، اما نه به شکلی که از یک فیلم با چنین بازیگرانی انتظار میرود. درب انبار فیلمی است که نمیداند دقیقاً میخواهد به کجا برسد. طرح داستان و شخصیتها گویی در فیلمی اشتباهی قرار گرفتهاند. اگر درب سرداب واقعاً نقش محوری در داستان داشت، از درب انبار لذت بیشتری میبردم. اما در اینجا، بیشتر به یک نماد سنگین تبدیل میشود تا یک عنصر مرتبط با داستان