فیلم ترساننده ۳، نقد فیلم ترسناک Terrifier 3 2024
فیلم ترساننده ۳، سومین قسمت از سهگانه ی ترسناک کارگردانی شده توسط Damien Leone، بار دیگر با روایتی خشن و بیامان، مخاطب را به دنیایی تاریک و وحشتناک میکشاند. این فیلم که پنج سال پس از وقایع قسمت دوم ساخته شده است، با روایت غیرخطی و پر پیچ و خمی خود، بیننده را در گیجی و تعلیق نگه میدارد.
داستان فیلم با تمرکز بر شخصیت سینا شاو (با بازی لورن لاور) آغاز میشود. سینا که پس از رویارویی وحشتناک با آرت دلقک (با بازی دیوید هاوارد تورنتون) در قسمت قبلی، در یک بیمارستان روانی بستری شده بود، اکنون آزاد شده است. اما آیا او میتواند از شر گذشتهی تاریک خود رها شود؟
در این فیلم، شاهد بازگشت آرت دلقک به عنوان یک آنتاگونیست بیرحم و خونآشام هستیم. Leone با حفظ سبک بصری خاص خود، صحنههای خشونتآمیز و گورهای را به تصویر میکشد که مخاطب را شوکه و منزجر میکند.
سینما در گذر زمان متوقف شده است. با وجود گذشت تنها دو سال از اکران فیلم ترساننده ۲، شخصیت او هیچ تغییری نکرده است. این در حالی است که برادر کوچکترش، جاناتان، با ظاهری دبیرستانی، قربانی بیرحمانهای برای این آنتاگونیست بیدلیل شده است. این انتخاب بازیگران، با توجه به لوکیشن کالج که بیشتر شبیه یک دبیرستان به نظر میرسد، تناقض آشکاری دارد. به خصوص اگر در نظر بگیریم که فیلم ترساننده ۳ در این کالج رخ میدهد. موفقیت تدریجی این فرنچایز، بودجه کافی برای ساخت فیلم سوم را فراهم نکرده و همین امر باعث شده تا طراحی صحنهها تحت تأثیر قرار گرفته و تخیل مخاطب را محدود کند.
روایتی منفصل میان دو خط داستانی
فیلم ترساننده ۳ اساساً بر پایه قتلعامهای وحشیانهای بنا شده که توسط شخصیت آیکونیک و آزاردهندهاش، “آرت دلقک”، اجرا میشوند. در قسمت سوم این سری، ترساننده ۳، شاهد اوجگیری خشونت به شکل بیسابقهای هستیم؛ انبوهی از خون، چهرههای تکهتکه شده و اندامهای قطعشده، تصاویری هستند که بر پرده سینما نقش میبندند. زمانی که داستان به واقعیت پیوسته و سینا به دنبال پناه بردن نزد خویشاوندانش میرود، آشوب به اوج خود میرسد. در حقیقت، فیلم ترساننده ۳ را میتوان دو فیلم در یک دانست: یکی که بر روی آرت دلقک و جنایات هولناک او متمرکز است و دیگری که داستان شخصی سینا را دنبال میکند. هر دو روایت به اندازه کافی زمان برای پرداختن به جزئیات و ایجاد تنش در مخاطب را دارند.
تا ۳۰ دقیقه پایانی فیلم ترساننده ۳، دو روایت موازی به صورت مجزا پیش میروند و ادغام نمیشوند. این جدایی اولیه، به خصوص با تمرکز شدید بر خشونت گرافیکی، موجب یکنواختی و کاهش عمق روایت میشود. تکرار صحنههای خونین و دلخراش، به جای ایجاد تاثیرگذاری بیشتر، منجر به بی حس شدن مخاطب میشود. به عبارت دیگر، پس از دیدن یک صورت له شده و خونآلود، دیدن صحنههای مشابه دیگر، دیگر شوکآور نیست.
داستان سینا در این قسمت، بر برخورد او با واکنشهای جامعه پس از روایت ماجرای دلقک قاتل متمرکز است. نه تنها داستان او با بیاعتمادی روبرو میشود، بلکه حتی متهم به دست داشتن در قتلها نیز میشود. این روایت، به نوعی بازتابی از شکاکیت جامعه نسبت به روایتهای وحشتناک و غیرقابل باور است.
صحنههای هنری او را در گذر از تصویری به تصویر دیگر میبینیم؛ برشهای عمدی که گاه خلاقانه و گاه با فقدان استعداد، ناامیدکنندهاند. این گناه بزرگی در فرنچایزی است که بر کاوش در تمامی روشهای تکهتکه کردن بدن بنا شده است. داستانهای دوئل به طور مداوم برای کنترل روایت با یکدیگر رقابت میکنند و اغلب، یک سکانس هیجانانگیز به دو نیم تقسیم میشود تا به دیگری بپردازد. این رویکرد ناامیدکننده است و باعث میشود فیلمی که از پیش سرگردان است، حتی کندتر به نظر برسد.
بیشتر بخوانید : فیلم پلتفرم ۲
فیلم ترساننده ۳ در نهایت احساسی شبیه یک درام نوجوانانه در اواخر شب را القا میکند که تمرکز اصلی آن بر روی شخصیت سینا است. این حس درام نوجوانانه به طور متناوب توسط انحرافات دیوانهوار و بسیار جذاب هنری شکسته میشود که در تلاش است تا کریسمس را به طور کامل تباه کند. بله، فیلم ترساننده ۳ تلاش میکند تا یک فیلم ترسناک کریسمسی باشد و تا حدودی در این امر موفق است، به ویژه در صحنههایی که آرت لباس بابا نوئل را به تن میکند و ریش مردی را به سر میگذارد. بدون لو دادن جزئیات بیشتر، میتوان گفت که آرت در اصلاح این ریش، چندان دقیق عمل نمیکند.
هرج و مرج آرت دلقک
تلاشهای متعدد برای افزودن عمق به داستان اصلی فیلم ترساننده ۳، از جمله یک داستان فرعی درباره تلاش یکی از دوستان جاناتان برای مصاحبه با او برای یک پادکست جنایی واقعی، و بازگشت یک قربانی مخدوش از فیلمهای قبلی برای تصاحب سیِنا، بیش از حد سطحی هستند. هیچکدام از این عناصر، جذابیت قابل توجهی به فیلم اضافه نمیکنند. نکتهی نجاتبخش فیلم، همچون قسمتهای قبلی سریِ فیلم ترساننده، بازی درخشان دیوید هاوارد تورنتون در نقش آرت است. اجرای شیفتهوار و بیصدای او در این قسمت، احتمالاً بهترین عملکرد او در سهگانه محسوب میشود.
هر گاه آرت روی پرده ظاهر میشود، فیلم ترساننده ۳ به طرز چشمگیری جذابتر میشود. خواه بیصدا به بابا نوئل منجمد شده بخندد، گریه دختر بچه را تقلید کند یا از اعمال شیطانی دستیارش عصبانی شود، حضور او بر جذابیت بصری و روانی فیلم میافزاید. بنابراین، تصمیم کارگردان، لئونه، برای پنهان کردن او در پسزمینه نبرد نهایی، قابل درک نیست.
حس ترسناک و شیطانی که آرت هنگام نظارهگری قتلها از خود نشان میدهد، همانند یک موجود شیطانی است که از وحشت ایجاد شده لذت میبرد. با این حال، این تصمیم به قیمت نادیده گرفته شدن تواناییهای بازیگری تورنتون تمام میشود که شایسته توجه بیشتری است. به نظر میرسد فیلم به حضور پررنگتر آرت نیاز دارد.
فیلم ترساننده ۳ با وجود صحنههای خلاقانه و آراسته، نتوانسته است ارزش زمانی خود را اثبات کند. دو ساعت مدت زمان طولانی برای روایتی است که به رغم تلاش برای ایجاد شوک و وحشت، به دلیل پیشبینیپذیری وقایع، مخاطب را درگیر نمیکند. فقدان تنش در این فیلم به حدی است که حتی با وجود خشونتهای تصویری، نمیتواند حس ترس و اضطراب پایدار را در بیننده ایجاد کند.