فیلم بازی قاتل، نقد فیلم The Killer’s Game 2024
فیلم بازی قاتل به کارگردانی جی جی پری، دیو باوتیستا در نقش جو فلود، یک قاتل حرفهای بیرحم ظاهر میشود. زندگی منظم و خونسرد جو زمانی به هم میریزد که با تشخیص یک بیماری لاعلاج روبرو میشود. او که با مرگ دست و پنجه نرم میکند، تصمیم عجیبی میگیرد: خودش را به بالاترین قیمت به فروش میگذارد.
با این کار، جو به یک هدف متحرک برای گروهی از قاتلان حرفهای تبدیل میشود که همگی چشم به جایزهی سر او دوختهاند. اما پیچیدگی داستان زمانی بیشتر میشود که جو متوجه میشود تشخیص بیماریاش اشتباه بوده است. حالا او نه تنها باید با قاتلانی که به دنبال جانش هستند مقابله کند، بلکه باید از دوست دختر سابقش، مایز، با بازی سوفیا بوتلا نیز محافظت کند.
خون مصنوعی در فیلم بازی قاتل
استفاده بیش از حد از خون مصنوعی در فیلم بازی قاتل، لطمهای جدی به واقعگرایی و تأثیرگذاری صحنهها وارد کرده است.
در چندین سکانس کلیدی، خون به جای اینکه عنصری حیاتی برای ایجاد حس وحشت و واقعگرایی باشد، به یک ژله مصنوعی و بیجان تبدیل شده است. این انتخاب نه تنها از باورپذیری صحنه میکاهد، بلکه تماشاگر را از جریان داستانی خارج میکند. تضاد فاحش بین انتظار مخاطب برای دیدن یک صحنه خشن و واقعگرایانه و آنچه که بر پرده نمایش داده میشود، بسیار آزاردهنده است.
در صحنههایی که خون باید به عنوان عاملی برای تشدید تنش و ایجاد حس وحشت عمل کند، به جای آن به یک عنصر طراحی صحنه ارزانقیمت بدل شده است. این امر نه تنها تأثیرگذاری صحنههایی که از قبل نیز ضعفهایی داشتند را تشدید کرده، بلکه به طور کلی از کیفیت بصری فیلم کاسته است.
فیلم بازی قاتل در باتلاق تدوین
فیلم بازی قاتل در باتلاق تدوینی غرق شده که تجربه سینمایی را به کلی تباه میکند. این فیلم، اگر کتابی بود، دستنوشتهای با صفحاتی پاره و متنی مبهم میشد؛ نقصی که نه تنها روایت را قطع میکند، بلکه بیننده را سرگردان و ناامید میگذارد. از همان ابتدای فیلم، آشکار است که تدوین آن فاجعهبار است. انتقالهای ناگهانی و ناهماهنگ بین صحنهها این تصور را ایجاد میکند که فیلم با عجله و بدون دقت لازم برای ایجاد روایتی منسجم، مونتاژ شده است.
در بسیاری از بخشها، برشهای تصادفی و بیربط صحنهها به هم، تدوین را به آشفتهبازاری از تصاویر تبدیل کرده است؛ گویی تدوینگر قطعات فیلم را در یک مخلوطکن انداخته و بدون توجه به انسجام و روان بودن روایت، کلید پخش را زده است. با توجه به این سطح از شلختگی در تدوین، باور اینکه کارگردان جرأت تماشای محصول نهایی را داشته باشد، دشوار است. به نظر میرسد فیلم بدون هیچگونه بازبینی و پرداخت مناسب، مستقیماً به اکران رسیده است، گویی که نسخه نهایی بدون نظر کارشناسی و فنی به مرحلهی پخش رسیده است.
موسیقی متن فیلم بازی قاتل
موسیقی متن فیلم بازی قاتل، با ریتمی دقیق و هماهنگ با روایت، به طور چشمگیری در مقابل تدوین آشفته آن میدرخشد. استفاده استراتژیک از موسیقی، به ویژه در صحنههای اکشن، به حفظ انسجام و ریتم فیلم کمک شایانی کرده است. در واقع، موسیقی در این فیلم نه تنها بر شدت صحنهها میافزاید، بلکه با ایجاد یک جریان پیوسته صوتی، کمبود سیالیت در تدوین را جبران میکند.
الهام از قطار سریعالسیر
فیلم بازی قاتل تلاش میکند تا با الهام از موفقیت «قطار سریعالسیر»، با رویکردی چندشخصیتی و سبکهای مبارزهای متنوع، داستانی پویا و غنی خلق کند. با این حال، این تلاش برای تکرار موفقیت پیشین، به شکلی قابل توجه ناکام میماند.
در حالی که «قطار سریعالسیر» همچون یک ارکستر هماهنگ با شخصیتهای عجیب و غریب و سبکهای مبارزهای متنوع، مخاطب را مجذوب خود میکند، «بازی قاتل» بیشتر شبیه گروهی ناهماهنگ است که نتوانسته اجرایی منسجم ارائه دهد.
این فیلم، با معرفی مجموعهای از قاتلین عجیب و غریب مانند ال بوتاکس با بازی مارکو زارور – رقصندهای ماهر در هنرهای رزمی که با موسیقی هدایت میشود – تلاش میکند تا تنوع بصری ایجاد کند. با این حال، تنها صحنه مبارزه جو با ال بوتاکس، به دلیل طراحی حرکات و هماهنگی با موسیقی، به عنوان یک صحنه اکشن ماندگار در ذهن مخاطب باقی میماند. سایر صحنههای اکشن، علیرغم خشونت ظاهری، فاقد عمق و نوآوری هستند و تنها به نمایش صحنههای خونین بسنده میکنند.
دو برادر در فیلم بازی قاتل
جفت برادر در فیلم بازی قاتل، به عنوان دو قاتل روانی با گرایش به طنز سیاه معرفی میشوند. تلاش آنها برای ایجاد فضای طنزآمیز در دل یک فیلم پرهیجان، بیشتر به خلق صحنههایی گیجکننده و اغلب آزاردهنده منجر شده است. پویایی این دو شخصیت، به جای اینکه طبیعی و جذاب باشد، اجباری و مصنوعی به نظر میرسد. شخصیتپردازی اغراقشده آنها، به جای اینکه به غنای داستان بیافزاید، بر آشفتگی کلی فیلم دامن زده و باعث شده لحظات کمیک، بیشتر از اینکه خندهدار باشند، آزاردهنده جلوه کنند.
بیشتر بدانید : نقد فصل دوم سریال مردگان متحرک
با وجود حضور تری کروس، نقش لاودال نتوانست به پتانسیل ذاتی خود دست یابد. فیزیک بدنی چشمگیر و بازی قابل قبول کروس، می بایست لایه ای از تهدید و عمق را به روایت اضافه کند، اما در نهایت نتوانست ضعف های ساختاری کلی فیلم را جبران نماید. شخصیت لاودال، به جای آنکه به عنوان یک عنصر محوری و ستون اصلی داستان عمل کند، به قطعه ای مجزا و نامتناسب تبدیل شد که در یک پازل ناقص خودنمایی می کند.
دیو باتیستا و سوفیا بوتلا دو نقطه قوت دیگر این فیلم هستند. باتیستا با مهارت بالایی طنز را به صحنههای اکشن پر انرژی خود اضافه میکند و یک ترکیب جذاب و دیدنی را خلق میکند. بوتلا نیز با پیشرفت داستان، به تدریج به رقیب عشقی جذابی برای جو تبدیل میشود و به عمق داستان میافزاید.
فیلم بازی قاتل علیرغم برخورداری از پتانسیلهای اولیهای همچون ایده جذاب و حضور بازیگری توانا، نتوانسته از قالب تکراری اکشنهای کلیشهای که هر ماه به پلتفرمهایی چون نتفلیکس سرازیر میشوند، رها شود. این اثر با تلاشی ناموفق برای خلق لحظاتی ماندگار و متمایز، به جمع انبوهی از فیلمهایی میپیوندد که صرفاً به دنبال تکرار موفقیتهای تجاری آثار اکشن بزرگ هستند، بدون آنکه بتوانند نوآوری یا عمقی به داستان بیافزایند. این نمونه بارز از آنجاست که چگونه یک اجرای ضعیف میتواند پتانسیلهای یک فیلم را به هدر داده و آن را به محصولی سرگرمی تبدیل کند که به سرعت فراموش میشود.