
فیلم اوبکس، نقد و بررسی تخصصی فیلم OBEX 2025
فیلم اوبکس ساخته آلبرت بیرنی، فانتزی تاریک، پیچیده و بیمعنایی است درباره مردی که به درون یک بازی ویدیویی کشیده میشود و مجبور میشود برای زنده ماندن تلاش کند و در عین حال تلاش میکند تا همراه مورد اعتماد خود را بازیابد. فیلم اوبکس ترکیبی از “جادوزگر شهر اوز” با چاشنی “جادوگر وور” است، در حالی که میلیونها حشره پس از خواب طولانی مدت ظاهر میشوند تا به سطح اضطراب شنیداری بیفزایند.
تماشای فیلم اوبکس چند روز پس از درگذشت دیوید لینچ، حس عجیبی داشت. با تصاویر سیاه و سفید ابتدایی، زیباییشناسی low-fi و شیفتگی به شخصیتهای درونگرا، من را به یاد فیلمهایی مانند “کله پاککن” انداخت. از سوی دیگر، با توجه به ساختار بازی ویدیویی آن بر اساس مجموعهای از quests، به راحتی میتوان به یاد “100s of Beavers” یا یک ماجراجویی سگ مانند “جان ویک” افتاد.
با این وجود، دسته بندی OBEX به آنچه قبلاً دیده شده، هدف اصلی آن را نادیده میگیرد. به عنوان عضوی از نسلی که مجذوب فیلمهایی مانند ترون در سینماها بود، برای بارگذاری بازیها از فلاپی دیسکها صبر میکرد و ناامیدی تلاش برای ورود به یک قلعه مجازی را تجربه میکرد، به نظر میرسد OBEX نه تنها برای برانگیختن حس نوستالژی برای همسالان من، بلکه برای سرگرم کردن بسیاری از افرادی که خیلی جوانتر از آن هستند که در آن صحنه اصلی حضور داشته باشند، ساخته شده است. صحنهای از یک nerd کامپیوتر در اواسط دهه ۱۹۸۰.
یک داستان عجیب بالتیموری
آلبرت بیرنی در فیلم اوبکس در نقش کانر مارش، مردی گوشهگیر، در آپارتمان دنج خود در بالتیمور به همراه سگ محبوبش سندی زندگی میکند. شغل عجیب کانر، بازتولید عکسها به عنوان هنر ASCII است. او با клавиаور Macintosh قدیمی خود کار میکند و سپس آنها را روی چاپگر ماتریس نقطهای کنار بوم الکترونیکیاش چاپ میکند. بیرون، هیاهوی سیکاداها پس از خواب ۱۷ ساله خود بیدار شده و آرامش صوتی مارش و تولهاش را برهم میزنند.
او به جای یک برنامه تحویل کامپیوتری که دههها بعد رایج میشود، برای تحویل غذا به همسایه مهربان خود به نام مری (کالی هرناندز) وابسته است. مری تقریباً تنها ارتباط واقعی او با انسان دیگری است و حتی مکالمات آنها از پشت درهای قفل شده انجام میشود
هنرمندی که از طریق مجلات کامپیوتر به دنبال جذب مشتری برای طرحهایش بود (فقط ۵ دلار برای هر طرح!)، با فرصتی برای شرکت در یک بازی ویدیویی جدید روبرو میشود. او یک نوار VHS از حرکات و ژستهای کلیدی خود برای سازندگان بازی میفرستد و خیلی زود یک دیسک حاوی بازی را دریافت میکند. با این حال، بازی در ابتدا انتظارات او را برآورده نمیکند و او دوباره به تماشای نوارهای VHS ضبط شده از فیلمهای ترسناک محبوبش مانند “کابوس در خیابان الم” میپردازد.
حتما بخوانید : فیلم افسانه اوچی
همانطور که در اینگونه داستانها انتظار میرود، شخصیت اصلی به زودی از دنیای “واقعی” به درون بازی کشیده میشود و با سرزمینی روبرو میشود که ترکیبی از افسانههای زلدا و زورک با چاشنی سرگردانیهای ارباب حلقهها است. او در حالی که در سرزمین اوبکس به دنبال سگ ربودهشدهاش میگردد، با مری در شمایل قرون وسطاییاش روبرو میشود که مغازهای را اداره میکند که در آن لوازم مورد نیاز برای چنین ماجراجوییهایی تهیه میشود.
او به زودی با ویکتور (فرانک موزلی) همراه میشود، همراهی با سر تلویزیونی RCA که هم به عنوان راهنما و هم به عنوان ملازم خدمت میکند. این دو راهی شرق را در مسیری نامعلوم در پیش میگیرند و تلاش میکنند از پوست کنده شدن خود جلوگیری کنند.
دنیایی جذاب در اوبکس
در دنیای فیلم اوبکس زمان به گونه ای دیگر جریان دارد، و این بهانه ای است برای بیرنی که جهش های زمانی و لحنی عجیب و غریب تری داشته باشد. در حالی که فیلم اوبکس کاملا عجیب است، جذابیت این مهملات غالب مانع از آن می شود که بیش از حد طولانی شود. فراتر از فناوری کیتچ و ماجراجویی های خیال انگیز، این حس وجود دارد که اعمال کانر واقعا از یک جایگاه واقعی ناشی می شوند و علیرغم دخالت سیکادا در توانایی او برای ترک پناهگاهش، او فردی برون گرا است که کاملا تسلیم آنچه در ابتدا به نظر می رسد جامعه گریزی ضد اجتماعی شده است، نشده است.
فیلم اوبکس با امتیاز سینتیسایزر زاویهدار، وزوز دائمی آن حشرات مزاحم و انرژی شیرین و در عین حال بیاثر کانر، به راحتی میتواند برای بسیاری از تماشاگران به مثابه آزمون صبر باشد. با این حال، فیلم از сюئال بودن صرفاً به خاطر عدم انسجام (خطی که منصفانه باید گفت، خود لینچ نیز همواره در سمت درست آن قرار نداشت) اجتناب میکند و علیرغم همه چرخشهای غلتکی و نزولها به پروازهای خیالپردازی، فیلم اوبکس همیشه احساس میکند که بر اساس مجموعهای از قوانینی بازی میکند که در جهان عجیب و غریبی که در حال خلق آن است، ثابت میمانند.
اوبکس در مواجهه با جستجوی تاریک، بی سر و صدا طنز
فیلم اوبکس با زیرکی خاصی چاشنی طنز را به داستان خود اضافه کرده است. به گونه ای که حتی در ناامید کننده ترین لحظات، تماشاگر را به یاد لذتی می اندازد که این فیلم ها می توانند ارائه دهند. به جای استفاده صرف از تصاویر психоделик، فیلم گرمایی دلنشین را در نحوه تعامل کانر و سندی به تصویر می کشد. این گرما همچنین در نحوه درک بیرنی از دنیای واقعی و مجازی که در داستان تجربه می کنیم، مشهود است.
فیلم اوبکس فیلمی است که با وجود پرداختن به موضوع انزوا، به شکلی парадоксальный، روایتی “باز” و دعوتکننده دارد. فیلم اوبکس به تماشاگر اجازه میدهد تا به دنیای شخصیتها نزدیک شود، همانگونه که کانر قدم به دنیای بازی میگذارد. فیلم اوبکس به اندازه کافی عجیب و غریب است که رنگ و بوی آوانگارد داشته باشد، اما در عین حال، آشنایی عناصر آن، از انسجام و پیوستگی داستان نمیکاهد.
لحن همدلانه و صمیمانهی فیلم، آن را برای مخاطب جذاب میکند، حتی اگر حوصلهی پرداختن به موضوعات غریب و غیر معمول را نداشته باشد. لذت کشف و کندوکاش در زندگی کانر و تجربهی جهانبینی او، در سرتاسر فیلم به چشم میخورد. سفری گاه ناخوشایند، اما در نهایت لذتبخش به دنیایی کمی پیچیده و نامتعارف. OBEX با بهرهگیری از عناصر تولید جذاب، داستانی غیر متعارف، طراحی صدای ناهماهنگ اما مؤثر و میزان کافی از ناهنجاری، تجربهای سرگرمکننده و جذاب را برای مخاطب رقم میزند.