فیلم آزادی، نقد و بررسی تخصصی فیلم عاشقانه Freedom 2024
در نگاه نخست، فیلم آزادی، آخرین ساخته ملانی لوران بازیگر-کارگردان، فیلمی بیعیب و نقص است. فیلمبرداری زیبا، روایت روان و شخصیتها و لوکیشنهای جذاب، همگی بر جذابیت ظاهری آن میافزایند. بسیاری از مخاطبان صرفاً با این عناصر راضی میشوند و فیلم آزادی را یک سرگرمی دلنشین میدانند. اما مشکل اینجاست که فیلم فراتر از این سطح نمیرود و دلیلی برای روایت این داستان بر پرده نقرهای ارائه نمیکند. این در حالی است که تمامی عناصر لازم برای خلق روایتی جذاب و سرگرمکننده در فیلم موجود است، اما لوران نتوانسته آنها را به شکلی یکپارچه و رضایتبخش کنار هم قرار دهد.
فیلم آزادی در چه مورد است
فیلم آزادی روایتی جذاب از زندگی برونو سولاک، چتربازی شجاع و سربازی فراری از لژیون خارجی است که در اوایل دهه ۱۹۸۰ با سرقتهای جسورانه خود، فرانسه را مجذوب کرد. فرارهای پی در پی او از زندان، لقب «آرسن لوپین واقعی» را برایش به ارمغان آورد و تصویری رمانتیک از یک دزد جنتلمن را در اذهان مردم تداعی کرد.
در ابتدای فیلم، برونو و دوست قدیمیاش، دراگو، پس از سرقت از یک فروشگاه مواد غذایی، در حالی که دوست دختر زیبایش، آنی، منتظر است، لحظاتی را به استراحت میپردازند. جذابیت و کاریزمای بینظیر برونو، حتی در حین ارتکاب جرم، توجه همه را به خود جلب میکند. به طوری که در هنگام بازجویی، منشیهای فروشگاه که شاهد سرقت بودهاند، تحت تأثیر جذابیت او قرار گرفته و از شکایت علیه او خودداری میکنند. این در حالی است که جورج موراس، بازپرس پرونده، با جدیت به دنبال دستگیری برونو است.
نقدی دیگر بخوانید : فیلم قناری سیاه
با وجود ارتقاء سطح زندگی از سوپرمارکتها به جواهرفروشیهای لوکس، برونو همچنان به دلایلی عمیقتر از حرص و آز به سمت جنایت کشیده میشود. او خود را فردی بیگانه و حاشیهنشین میبیند و در هیجان ارتکاب جرم، نوعی آزادی کاذب مییابد. هرچند بارها دستگیر و زندانی میشود، اما با فرارهای جسورانه و هوشمندانه، بارها مقامات را شگفتزده میکند.
حتی زمانی که یکی از همبندیانش، سلیمان دازی، با او به مشکل برمیخورد، برونو برای آزادی او به زندان بازمیگردد. این فرارهای مکرر و جنایات بدون خشونت، او را به نوعی قهرمان مردمی در فرانسه تبدیل میکند. اما این شهرت برای آنی کافی نیست. او از برونو میخواهد تا از کشور فرار کند و آیندهای جدید برای خود بسازد. این تقاضا، برونو را در دوراهی دشواری قرار میدهد: ادامه زندگی پرهیجان و پرخطر یا شروع زندگی آرامتر و ثروتمندتر در کنار معشوقش در ریو.
شخصیتی جذاب، باهوش و وفادار
فیلم آزادی به جای ارائه تصویری تاریک و پیچیده از سولاک، او را به عنوان شخصیتی جذاب، باهوش و وفادار به تصویر میکشد. این فیلم، از خلال نگاه لوران، به گونهای سولاک را میستاید که انگار او قهرمان داستان است. حتی شخصیتهای منفی داستان، مانند موراس، به جذابیت و پیچیدگی شخصیت سولاک اذعان میکنند. با این حال، این روایت یکسویه مانع از آن میشود که مخاطب بتواند به عمق شخصیت سولاک نفوذ کند. لوران، به جای کاوش در دلایل و انگیزههای سولاک برای انتخاب چنین مسیری، او را صرفاً به عنوان کسی معرفی میکند که نمیتواند تحت کنترل باشد. این روایت سطحی از سولاک، تصویری براق و ایدهآلیزه ارائه میدهد که گویی خود سولاک آن را ساخته است.
یکی دیگر از نقاط ضعف فیلم، عدم باورپذیری رابطه بین برونو و آنی است. صحنههای عاشقانه آنها، صرفنظر از زیبایی بصری، فاقد عمق احساسی است. ما هرگز به درستی نمیفهمیم چه چیزی این دو را به هم پیوند زده و آنی را وادار کرده است که با وجود تمامی جنایات و شهرت بد برونو، همچنان به رابطه خود ادامه دهد. در نتیجه، لحظه رودررویی نهایی آنی با برونو، پس از کشف نقشه سرقت، آنچنان که باید تأثیرگذار نیست. به طور صادقانه، پیوند میان برونو و موراس، تعقیبکننده اصلی داستان، به لطف بازی درخشان آتال، بسیار قانعکنندهتر به نظر میرسد.
فیلم آزادی علیرغم برخی جنبههای ترسناک، به نظر میرسد بیشتر ارجاعی به آثار کلاسیک جنایی و جنایتکارانه دهههای ۶۰ و ۷۰ هالیوود و اروپا باشد. استفاده از قطعه موسیقی معروف «آسیابهای بادی ذهن تو» (از فیلم «مورد توماس کراون») نیز بر این ادعا صحه میگذارد. فیلم آزادی به گونهای ساخته شده که تماشاگر بتواند آن را به عنوان موسیقی متن زندگی روزمره خود در نظر بگیرد و در حین انجام کارهای دیگر نیز به تماشای آن بپردازد.
با این حال فیلم آزادی، این رویکرد سهلانگارانه باعث شده تا فیلم به عمق مورد انتظار دست نیابد. یکی از پرسشهای بیپاسخ فیلم، دلایل محبوبیت سوءاستفادههای برونو و دلایل جذابیت او برای مخاطب امروزی است. به عبارت دیگر، فیلم در پرداخت به ابعاد روانشناختی و اجتماعی شخصیت اصلی و جامعهای که او را میپرستد، ناکام مانده است.