فیلم ولگردهای سایه، نقد فیلم The Shadow Strays 2024
تیمو تجاهجانتو، خالق فیلمهای اکشن موفق مثل “شب برای ما میآید”، با فیلم ولگردهای سایه بار دیگر به دنیای سینمای اکشن اندونزی طراوت بخشیده است. در فیلم ولگردهای سایه، او با استفاده از همان سبک خاص و شناختهشده خود، داستان یک قاتل حرفهای را روایت میکند که با چالشهای بزرگی روبرو میشود. اگر از طرفداران سبک اکشن خاص تیمو تجاهجانتو هستید، فیلم ولگردهای سایه را حتما تماشا کنید تا از دیدن صحنههای اکشن نفسگیر و رقص مبارزهای خیرهکننده آن لذت ببرید.
بسیاری از منتقدان جشنواره فیلم، بر غم و خشونت شدید و پیوسته فیلم ولگردهای سایه تاکید کردهاند. این خشونت بیامان، یادآور همکاری موفق تجاهجانتو و عرفان در فیلم شب برای ما می آید است. اگرچه روزنامهنگاران جشنواره به طرح داستان و دیالوگهای فیلم نیز اشاره کردهاند، اما این موارد به اندازهی خشونت، مورد توجه قرار نگرفتهاند. دلیل این امر، تکیهی فیلم بر شخصیتهای کلیشهای و قراردادهای ملودراماتیک خشونتآمیز است. فیلم ولگردهای سایه نیز مانند بسیاری از فیلمهای اکشن دیگر، داستان یک قاتل حرفهای را روایت میکند که از زندگی بیروح خود خسته شده و برای محافظت از یک غریبه، همه چیز را به خطر میاندازد.
در فیلم ولگردهای سایه، اگرچه صحنههای اکشن و بدلکاری هیجانانگیز هستند و دلیلی برای همه آن خشونتها به حساب میآیند، اما داستان زیربنایی آنقدر کلیشهای و پیشبینیپذیر است که به راحتی فراموش میشود. به عبارت دیگر، فیلم ولگردهای سایه بیشتر بر روی نمایش قدرت بدنی و جلوههای ویژه متمرکز است تا پرداختن به عمق شخصیتها و پیچیدگیهای داستانی. زمینه سیاسی نیز به صورت سطحی به داستان اضافه شده و به اندازه کافی برای توجیه تمام این خشونتها توسعه نیافته است.
سیزده فرشته مرگ در فیلم ولگردهای سایه
در فیلم ولگردهای سایه، سیزده یک قاتل جوان و حرفهای با ظاهری آرام و قلبی مهربان، درگیر دنیای تاریک و خطرناک جنایتکاری میشود. همه چیز از زمانی آغاز میشود که او متوجه تهدیدهای خطرناکی علیه همسایهاش، پسر جوانی به نام مونجی، میشود. مادر مونجی، میراستی، به عنوان یک کارگر جنسی برای یکی از قدرتمندترین افراد جنایتکار شهر، هاگا، کار میکند. هاگا و شرکایش، از جمله آریل و پدر سیاستمدارش، سومیترو، شبکهای پیچیده از فساد و جنایت را اداره میکنند.
بیشتر بخوانید : نقد فیلم آنچه در درون است
وقتی هاگا، مادر مونجی را به قتل میرساند، سیزده دیگر نمیتواند بیتفاوت بماند. او تصمیم میگیرد تا از مونجی محافظت کند و به هر قیمتی که شده، انتقام مرگ مادر او را بگیرد. اما این تصمیم، سیزده را وارد ماجرایی هولناک و مرگبار میکند. او به شدت توسط هاگا و گروهش تعقیب میشود و درگیریهای خونینی را تجربه میکند. در این مسیر، سیزده با متحدانی روبرو میشود که به او کمک میکنند تا در برابر این شبکه قدرتمند بایستد.
گذشته مبهم سیزده
همانطور که از نام مستعارش برمیآید، رازآلودترین قاتل حرفهای جهان، “سیزده”، گذشتهای مبهم و تاریک دارد. سازمانی که او را استخدام کرده آنقدر در سایهها پنهان شده است که حتی هویت رهبر و اعضای آن برای خود سیزده نیز یک معماست.
برای سیزده، احساسات یک بار اضافی است؛ یک ضعف که باید سرکوب شود. به همین دلیل، او با مصرف داروهای قوی، هرگونه عاطفه انسانی را در خود خفه میکند. این بیاحساسی عمیق، سبک مبارزهاش را به یک رقص مرگبار و بیرحمانه تبدیل کرده است. در لحظات نبرد، دنیای اطرافش به یک آبشار از خشونت و خون بدل میشود و او بیتفاوت و سردخون، به اجرای ماموریتش مشغول است.
فیلم ولگردهای سایه با روایت آریل، به وضوح تفاوتهای ساختاری دو گروه رقیب را برجسته میکند. در حالی که گروه سیزده بر اساس سلسله مراتب سفت و سخت و رقابت بیامان برای کسب رتبه بالاتر شکل گرفته است و اعضای آن را با نینجاها و ساموراییها مقایسه میکند، گروه آریل بر وفاداری کورکورانه و اطاعت بیچون و چرا تأکید دارد.
این تضاد در ساختار قدرت، به ویژه در پایان فیلم با وعده پدر آریل مبنی بر فرمانداری جاکارتا برای او، به اوج خود میرسد. این طرح داستانی، با توجه به رویدادهای سیاسی اخیر در اندونزی و تلاشهای برخی مقامات برای تأمین پستهای مهم برای اعضای خانواده خود، هشداری جدی درباره خطر سواستفاده از قدرت و تبدیل نهادهای سیاسی به ابزار پیشبرد منافع شخصی است.
مسیر مستقل تیجاهانتو
از سال ۲۰۱۶ که تیجاهانتو مسیر مستقل خود را در سینما آغاز کرد، شاهد رشد چشمگیر او در خلق درامهای پیچیده و جذاب بودهایم. وی با دور شدن از همکاریهای قدیمی و تکیه بر خلاقیت فردی، توانسته است به خوبی از کهنالگوهای سینمایی و شخصیتهای ژانری برای روایت داستانهایش بهره ببرد.
یکی از بارزترین پیشرفتهای تیجاهانتو در فیلمهای اخیرش، بهبود قابل توجه در طراحی و اجرای صحنههای اکشن است. این بهبود نه تنها در جسورتر شدن این صحنهها، بلکه در پویایی و پرداخت بصری آنها نیز مشهود است. به عنوان مثال، در مقایسه با “هدشات” بهعنوان اولین تجربه انفرادی تیجاهانتو، صحنههای اکشن فیلمهای بعدی او، از جمله “سایه ولگرد” (۲۰۲۴)، بسیار پختهتر و حرفهایتر به نظر میرسند.
همکاری مستمر تیجاهانتو با عرفان، بازیگر توانایی که از “هدشات” با او همراه شده، به خلق آثار مشترکی چون “سایه ولگرد” و “شب برای ما میآید” انجامیده است. هرچند شخصیتهای این دو فیلم به اندازه بازیگرانشان ماندگار نیستند، اما نکته قابل توجه در آنها، ریتم سریع و هیجانانگیز صحنههای اکشن است. این صحنهها به قدری پر انرژی و جذاب هستند که میتوانند حتی بدون نیاز به دیدن کامل فیلم، ماهیت و جهت کلی داستان را به مخاطب منتقل کنند.
صحنههای اکشن فیلم «سایههای سرگردان» مثل رگهای تپندهای، از یک درگیری به درگیری بعدی میپرند و با ضربآهنگی تند و برقآسا، بیننده را با خود همراه میکنند. هر لحظه، سرعت و ریتم ویرایش و حرکت دوربین تغییر میکند تا با هیجان صحنه هماهنگ شود.
اشتیاق و تعهد بینظیر تیم فیلمبرداری به ویژه عرفان و تیم بدلکاریاش، در هر فریم از فیلم موج میزند. آنها با هم، مجموعهای از سکانسهای اکشن خلاقانه، سرگرمکننده و در عین حال وحشتناک خلق کردهاند که هر بینندهای را میخکوب میکند. صحنه تیراندازی انبار، اوج این خلاقیت است؛ صحنهای که یادآور بهترین کارهای جان وو، استاد ژانر اکشن، است.
همانطور که منتقدان دیگر نیز اشاره کردهاند، وو و تجاهجانتو در فیلم «ولگردهای سایه» دیدگاهی پیچیده و چندلایه به خشونت دارند که هم جنبههای تاریک و تلخ آن را نشان میدهد و هم به نوعی آن را عاشقانه جلوه میدهد. این شباهت در دیدگاه، نشان از تأثیرات مشترک آنها بر یکدیگر دارد. اما آنچه که این فیلمسازان را از هم متمایز میکند، شیوهی ترکیب این دیدگاه پیچیده با عناصر عاشقانه است. آنها موفق شدهاند تا عشق را به روشی جدید و سینمایی در دل داستان بگنجانند.
تجاهاتنو با کمک قابل توجه ایروان، عرفان و سایر بازیگران توانمند، بار دیگر در این فیلم درخشیده است.